و اما برادران و خواهران بزرگوارم بعنوان یک برادر کوچکتان میخواهم عرض نمایم که دائما به فکر خدا باشید و لحظه ای از یاد خدا به دور نباشید

محمدابراهیم به مادرش گفته بود: همین الان حضرت ولی عصر (عج) تشریف آورده بود در اتاقم و با هم صحبت کردیم و آقا مرا به عنوان سرباز اسلام بشارت شهادت دادند

ای آفریدگار انسان و عالم هستی مقرر فرما که خونم در راه تو ریخته شود و جامعه مسلمین را فیض بخشد. زندگی اگر از مجرای قرآن و ولایت فقیه نگذرد پوچ و بیهوده است

فرمانده شهید علیرضا ناصحی رودسری: تاریخ تشیع برای رهائی مستضعفان و براندازی سلطه مستکبران سراسر خون مهیا شد تا پیکر بیجان انسانها را در مسیر خداگونه شدن بحرکت در آورد

پدر و مادر و همسر گرامی ام . دختر کوچکم، از سرنوشت من پند بگیرید و پرده های غفلت را بدرید و بر عهد با خدایان محکم و استوار بایستید .

 شهید هاشم اختر شمار: امیدوارم از بنده راضی بوده و هر بدی را که از بنده دیدید به بزرگواری خودتان ببخشید. دیگر عرضی ندارم

برای پیروزی در مقابل کفر و تداوم دین خدا دست از جبهه ها بر نخواهیم داشت و با تمام توان خود در مقابل ظلم خواهیم ایستاد !

خیلی از رزمندگان شیمیایی شده بودند. یک روز ابلاغیه آمد آنهایی که در آزادسازی حلب و حومه بوده اند بروند تست بدهند تا از سلامت و یا درصد شیمیایی ریه آگاهی پیدا کنند و اگر لازم به درمان است درمان را آغاز نمایند.

فرزندان انقلاب را باید چون شیر علیه خصم حیله گری های ابرقدرت ها تربیت نمود تا وفادار به امام امت و انقلاب باشند.

شهید اکبر احمدی: ای مردم دنیا بدانید تا موقعی که هدفمان الله است ،مکتبمان الله است ،آموزگارمان حسین است ؛ پیروزیم و پیروز خواهیم ماند .

ایمانش به خدا زیاد بود  رنج وسختی را تحمل می کرد او می گفت خداوند میخواهد بنده اش را آزمایش کند مثل کوه استوار بود .

من چیزی ندارم که به شما وصیت کنم . کتاب هایم که خود خریده ام همه را در کتاب خانه بگذارید تا عموم مردم از ان استفاده کنند و آنچه لباس دارم همه را به جنگ زدگان اهدا نمایید و انشا الله خداوند به شما صبر عنایت فرماید .

همسرم! زندگی یک کلاس در پیش است که انسان باید دیر یا زود امتحان پس بدهد و اگر من داوطلب به جبهه برای حق و اسلام عازم شدم موقع امتحانم فرا رسیده است.

این جمله را به دشمنان اسلام یادآور می شوم که شعار همیشگی ماست. وای اگر خمینی حکم جهادم دهد ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد

به پدر زحمتکش و مذهبیم عرض می کنم نمی خواهم برای شما نصیحتی نوشته باشم زیرا شما باید نصیحت گو خانواده پس از شهادت باشید و از شما تشکر می کنم که از کودکی مرا با مسجد و منبر و امام حسین(ع) آشنا نمودید تا همانند یک یک سرباز مسلمان تربیت شوم

و همیشه این دعا را بخوانید و سر نماز بگویید و اگر شهید شدم بر سر قبرم بنویسید: خدایا، خدایا، ترا به جان مهدی، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.

و اما خواستم که چند کلام با شما مردم شهیدپرور حرف بزنم. البته شما خوب می دانید و به وظیفه خود عمل می کنید و اینکه امام را تنها نگذارید و تا جان در بدن دارید از اسلام و قرآن دفاع کنید و نگذارید اسلامی که از نو بپا خاسته مثل چند قرن گذشته فراموش شود.

همسر و فرزند عزیزم در واپسین لحظات زندگی پست دنیایی با شما که تمام امید من برای ادامه راهم هستید سخن می گویم . شاید فکر کنی که چرا پدرم با همه مشکلات ما را تنها گذاشت و داوطلبانه بسوی جنگ و شهادت رفت ولی به این زودیها نتیجه نگیرید و مرا محکوم نکنید .