۲۵۰۹۷_orig

سردارمحمدی چهره ماندگار گیلان در دفاع مقدس است

فرمانده لجستیک لشگر قدس گیلان در دوران دفاع مقدس با ذکر خاطراتی از مجاهدتهای سردارهامون محمدی،گفت: با نام «حاج هامون» خاطرات ارتفاعات «گرده رش» برایم زنده می شود
SONY DSC

سردار محمدی لباس پاسداری را وجه المعامله با دیگران قرار نداد

اشجری سردار محمدی را مطیع محض ولایت دانست و خاطر نشان کرد: او در دفاع از ولایت در دوران مسئولیت کم نگذاشت، به زیاده خواهان باج نداد و با منحرفان مقابله می کرد.
images

نامه‌سرگشاده «تحکیم وحدت» به محمدرضا باهنر

آقای باهنر! نماینده‌ای که با پول این و آن وارد مجلس شود همان بهتر که نماینده نشود
60889_276

ارسال اتوبوسی گیلانی ها برای استقبال از رئیس جمهور

نگاهی به جدیدترین سفر استانی رئیس جمهور نشان می دهد که این مشی شاید در نگاه اول خوب به نظر برسد اما در دنیای عمل با شعار تفاوت های اساسی دارد.
3 (3)

اینا چه سر همدیگر را با «شیب ملایم» می تراشند!؟

هدیه نوروزی احرارگیل: در حاشیه نخلستانها و هوای تفتیده خرمشهر کنار بشکه های 220لیتری آب اینطوری دست به کارشدن؟! آقا! ما شدیم خوشه سه! برای فقرای قوم با شیب ملایم ...
download (1)

بازخوانی زندگی نامه سردار حزب الله گیلان شهید حاج شیخ ابوالحسن کریمی

... سرانجام سيزده فروردين 1365 شب پرستان منافق ، از لانه‌هاي تنگ و تاريك خود بيرون خزيده و در پناه تاريكي شب قامت استوار منادي قسط و عبد صالح خدا را در كنار «مسجد گلشاهي» لاهیجان آماج رگبار گلوله‌هاي نفاق قرار مي‌دهند»
89134960580927336573

بنده اینکار را انجام می دهم!

... مرد میخواست حداقل دویست ، سیصد نفر رزمنده را از میان هزاران تیر و خمپاره که دشمن دیوانه وار بر سر بچه ها می ریخت عبور دهند .
SD__7_-300×221

نام پدردو شهید گیلانی که گفت مرا پدر «سه شهید» خطاب کنید چه بود؟

... هنوز سومین فرزندش شهید نشده بود در یک ملاقات بزرگ وقتی گفتند پدر دو شهید ... برآشفته شد و گفت: بگویید پدر سه شهید! آقا... هم شهید میشه... نام این پدر بزرگوار و سومین فرزند شهیدش را ارسال کنید و هدیه نوروزی از احرار بگیرید
17

عکس یادگاری 4 سردار شهید گیلان!

شهدای زهرایی/ عید شهیدان بادامبارک
16 (2)

تابوت را من می‌برم آهسته آهسته

شهدای زهرایی/ عید شهیدان بادا مبارک
تت

تا صبح به دنبال سحر می‌گردیم

سوگند به لاله‌ها، که همچون خورشید زرد آمده‌ایم و سرخ برمی‌گردیم
1 (1)

وقتی که لب می گشاید، زخم زبان تو امشب

خورشید جان می سپارد، بر شانه های تو ای کوه! ای کاش لختی نجوشد، آتشفشان تو امشب
02

می جوشد این شعله تلخ، از استخوان تو امشب

رو نوشت روزها را، روی هــــم سنجــاق کردم: شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری
p05 (6)

شوق پرواز مجازی ، بالهای استعاری

با نگاهی سر شکسته، چشمهایـــی پینه بسته خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
47 copy – Copy

چه کسی میداند که تو در حسرت یک فردایی؟

معبودا به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند . . .
sqwa

هیچ چیز از ما نمی ماند مگر فریادها

شهدای زهرایی/ عید شهیدان بادا مبارک
Goroohi (57)

هیچ چیز از ما نمی ماند مگر فریادها

جیب پیراهنی آغشته به خون را گشتند/ نامه ای را که به مقصد نرسید آوردند / نامه مثل جگر تشنه ی تو سوخته بود قفل آن باز نشد هرچه کلید آوردند
7 shahid

اینهمه شهید در یک عکس!!

یکی مازندرانی، یکی گیلانی، یکی گلستانی و... یکایک شهرستانها را جمع کردن و با هم دوست و برادر کردن و... همه را باهم به نزد خود بردن........ الهی شکرت
1 1,470 1,471 1,472 1,473 1,474 1,478