شهید امیر سرلشکر خلبان شهید «عبدالحسین حاتمی گزنی» یکی از خلبانان رشید نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران متولد رشت بود که توسط نیروهای بعث عراق زنده‌به‌گور شد.

نوجوانی روستایی بود، لباس جنگ و ابزار مرتبط با آن برای او بزرگ بود. جثه کوچکی داشت. وقتی دید حاج قاسم مانع حضور او در عملیات والفجر ۸ شده است، با همان جسارت یک بچه روستایی کاری کرد که حاج قاسم را متحیر ساخت.

همسر عزیزم، سعی کن به جواد درس قرآن بیاموزی و لباس شادی بپوشانی و آن را به جبهه برای اسلام بفرستی و به جواد عزیزم یاد بدهی همانند علی اکبر باشد، او را متکی بخود و مؤمن و از کودکی روح او را با قرآن و ذکر خدا الفت دهی . 

مادرم همچون کوه استوار در مقابل سختیها باشید که دشمن از استقامت شماست که به زانو در می آید و از پوشیدن لباس عزا خود داری کنید زیرا دشمن سعی دارد که همیشه شما را در عزا ببیند

وصیت شهید عسگر شهیدیان اکبر: اگر کشته شدم برای من گریه نکنید بلکه همیشه خندان باشید که چنین فرزندی داشته اید و برای وطن خود داده اید و برادرانم را لباس شادی بپوشانید و آنها را به راه راست هدایت فرمایید. مادرجان! شیرت را حلالم کن و برایم دعا کن.

وصیت شهید سیدهادی رادقاضیانی،رشت: سرانجام، هر کسی به قول خداوند انا لله و انا الیه راجعون. این شتری است که در خانه همه کس می خوابد پس چه بهتر که مرگ انسان شرافتمندانه و در راه خدا و مکتب باشد.

وقتى که من این وصیت‌نامه را می نویسم اشک شوق از چشمانم سرازیر مى‌شود، احساس آرامش عمیق در خود حس مى‌کنم، حس مى‌کنم که می توانم بدین وسیله نیز از پدر و مادر و دوستان حلالیت بطلبم و اگر خطایى از من سر زده مرا حلال کنند؛ زیرا من راه خود را یافته‌ام، چه شیرین و لذت‌بخش است در راه دین و میهن فدا شدن.

زمان شهادتش دقیقاً ۲۱ سال و دوماه و پنج‌روز داشت. در خانواده سه فرزند داشتیم، دو دختر و تک پسرمان آقا رضا که قسمتش شهادت بود.

پدرم، بعد از من شما هم از عروستان نگهداری کنید. این وصیت را در دو برگ نوشتم. خداحافظ تا در روز قیامت، از دور پدر و مادر دست شما را می بوسم، امام را دعا کنید. ۱۳۶۳/۰۷/۲۵ . 

از قول من به مردم بگویید همانطوریکه امام ما می فرماید جنگ ما جنگ بین اسلام و کفر است. و ما برای اسلام و بخاطر قرآن میجنگم تا دین حق زنده بماند. انشاءالله خون ما نهال اسلام و جمهوری اسلامی را آبیاری و بارور کند.

پدر جان! فرزندت بخاطر گرامی داشتن انقلاب حسین (ع) در جبهه علیه کافران حاضر گشته و اگر خدا قبول نماید. و شهادت را نصیب بنده نماید تنها خواهشم از شما این است که همانطوریکه سر افراز بودید سرتان بالا و خدای ناکرده هیچگونه ناراحتی به خود راه ندهید.

اکنون که من کشته شده ام هر کسی که بر من حقی دارد اگر از نظر مالی است از خانواده ام بگیرد و اگر هم از نظر چیز دیگری می باشد بایستی مرا ببخشد و حلالم نیز کنند و اکنون که این وصیت نامه را می نویسم صدای گلوله های کفار به گوش می خورد و ما نیز همه تکبیر گو آماده شهادتیم.

شهید احمد اکبری کرباسدهی: یک مشت افراد فرصت طلب ومشتاق مقام دور و بر می باشند که می خواهند ناراحتی برای مردم به وجود آورند  ومردم را به خارج ببرند ولی مردم ما هیچوقت صحنه را خالی نخواهند کرد و بر دهان منافقان فرصت طلب خواهند زد و از تمامی اقشار مردم می خواهم وحدت کلمه را حفظ کنند.

شهید اصلان‌ جمالخواه‌، فومن: «ای‌ امت‌ شهید پرور و قهرمان‌، دنباله ‌روی‌ امام‌خمینی‌ باشید و امام‌ را تنها نگذارید و به‌ گروهک‌های‌ منافقین‌ و تمامی‌ ایادی‌ دشمن‌ در داخل‌، حتی‌فرصت‌ فکر کردن‌ ندهید...».

شهید پنجی در وصیت‌نامه خود آورده است: ان‌شاءالله که خون‌های ما بتواند ریشه کفر و ظلم را از روی زمین به واسطه دیگر برادران و مسلمانان بکند.

بنده در جایگاهی نیستم که بخواهم به شما وصیت و نصیحتی کنم فقط و فقط عاجزانه تمنا دارم پاسدار حرمت خون شهیدان باشید و تنها راه حفظ حرمت آن پشتیبانی مطلق و بدون قید و شرط از ولایت فقیه و رهبری فرزانه انقلاب است.

زمان ما زمانی است که اگر لحظه ای سستی و تنبلی پیشه گیریم و اگر لحظه ای غافل باشیم (خواب ما را فرا گیرد) اسلام به خطر می افتد باید جوابی برای خود آماده کنیم که فردای قیامت در نزد شهدا شرمسار نباشیم.

...به همین نشانه ها بود که همه ما اهالی محله فکر می کردیم عمو تحملش به این داغ بیشتر از ماه بی بی است. همه فقط نگران ماه سلطان خانم بودیم. مطمئن بودیم پیرمرد با معجزه باغبانی مرهمی برای درد خودش پیدا کرده لابد.