با دستی خالی از متاع دنیوی می روم و چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند با دیدی باز می روم و رویم را بپوشانید چون در محضر امام زمان (عج) و امام امت خجالت می کشم که چرا یک جان داشتم

اگر می خواهید گریه کنید فقط برای امام حسین(ع)و دیگر اینکه به حق تعالی قسم می خورم زحمات زیادی برایم کشیده اید ولی من نتوانستم یکی از زحمات شما را جبران نمایم .

خدایا خود آگاهی که از لحظه ای که به جبهه عازم شدم نیت قربت ترا نمودم و فقط رضای ترا در نظر گرفتم از تو خواستم که مرا به فیض شهادت برسانی

اخبار پیروزی ها و حماسه های دلاوران اسلام نه تنها دل ملت ما، که قلب همه مستضعفان و محرومان را شادمان نمود و صدام و عفلقیان و حامیان و اربابان او، خصوصا آمریکا و اسرائیل را عزادار کرد.

این راه را که من انتخاب کرده ام عاقلم و بالغ با دیده ای باز و با تمام عشق بسوی معبودم هدفم با شور و شعف پرواز می کنم زندگی پست دنیایی نمی توانست آن معنویت درونی را احیاء کند دراین لحظه وقت تمام شد و عازم هستم

سردار شهید  املاکی که به دقت متوجه قضایا شده بود ضمن تشکر از فرمانده گردان با تبسم گفت:خداوند به شما اجر دهد به نظر من دو چیز اسراف نیست و اشکال شرعی ندارد.! یکی مخارجی که باعث تقویت بنیه دفاعی رزمندگان می شود و دیگری  خونی که در راه خدا ریخته شود. سپس به شوخی گفت:مخصوصا خون بچه های کمیل!

جمهوری اسلامی ایران برای پاسخ گویی به بمباران و موشک باران مناطق مسکونی شهرها و احقاق حقوق خود در مجامع بین المللی، با تغییر منطقه عملیاتی از جنوب به غرب، در صدد برآمد تا قدرت رزمندگان اسلامی را بار دیگر به جهانیان نشان دهد.

 شهیدداود ریاحینی بعد از مدتی حضور در صحنه پیکار حق علیه باطل در جزیره مجنون بر اثر تک دشمن مفقود گشت تا اینکه بعد از هفت سال پیکر پاک او را پیدا و تشیع نمودند.

من خدا را هزار بار شکر می‌کنم که این نعمت بزرگ را به من ارزانی داد که به منطقه بیایم و دفاع از اسلام، قرآن، آب‌وخاک خود بنمایم و حال که می‌بینم پرستو شهادت به سویم می‌آید نتوانستم آن را قبول نکنم بلکه آغوش باز می‌کنم و باکمال میل آن را به آغوش می‌کشم.

گفتم: بر فرض اینکه شما یکی از آنها را اسیر می گرفتید با توجه به بدن و قیافه و زوری که داری، فکر من را کرده بودی که چگونه باید از پس یک نفر دیگر بر می آمدم؟؟!حسین آقا گفت : من یکی از آنها را می گرفتم و یک نفر دیگر شان هم شمارا . با این حساب می شدیم یک بر یک مساوی!!.

این پلاک را اولین‌بار که با هم به سوریه رفتیم به من دادید و گفتید بابا اینو به همراه داشته باش تا اگر اتفاقی برایمان افتاد، بدانند تو دختر من هستی... سکوت کردم و گفتم یعنی با هم شهید میشویم؟

شهید ابراهیم حاجیان در منطقه سومار غرب اعزام گشتند چندین ماه در این منطقه مشغول خدمت بودند تا اینکه در اثر حمله نا جوانمردانه دشمن متجاوز در اثر بمباران شیمیائی به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

ای پاسداران ای سربازان و جان نثاران امام زمان(عج) ای بازوان پر توان ولایت فقیه مواظب اعمالتان باشید که بهانه به دشمنان ندهید

امیرسرتیپ شهید فرهاد احمدیان فرزند ایران و غلام حسین در بیست و یکم فروردین ۱۳۲۷ در یک خانواده مذهبی در بندرانزلی به دنیا آمد.

... به آقای املاکی گفتم حال که خط سقوط نکرده است شما مجروح هستید برگردید عقب . در جواب من گفت: دست من خوب است هیچ مشکلی ندارم . با همان وضعیت که آقای املاکی داشت تاغروب درخط ایستاد.! .

ببینید از جبهه ها چه ندایی بلند می شود و به همه عافیت طلبان و سکوت پذیران هشدار می دهم که ما در هنگام  رویاروئی اسلام و کفر هستیم و با عمل تمامی سختیها و مشتاقان چنان درسی به مظلوم کشان تاریخ می دهیم که تا چنان مظلوم کشی را برای همیشه از فکر خود خارج کنند .

پدرم! تو چون پدران دیگر شهدا استقامت کن چون فرزند تو در راه خدا کشته شده و از خدا همیشه بخواه که ای خدا! این فرزندم امانتی بود نزد من، تحویل تو دادم.

هدف ما هم مشخص است ما انقلاب کردیم انقلاب اسلامی. و هم اکنون ابرقدرتها دیدند که دستشان از ایران کوتاه شده لذا توسط کشورهایی که زیر استعمار این ها قرار دارند می خواهند انقلاب ایران را به هر طریقی که شده از بین ببرند