- پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل - https://ahrargil.ir -

روایتی از فتنه سال ۵۸ بندر انزلی+ تصاویر

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل [1]، در ابتدای سال ۱۳۵۸ گروه های سیاسی معاند هر یک به دنبال سهم خواهی از نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران بودند، هنوز جبهه گیری علنی گروهک های معارض نظام شکل نگرفته بود و صرفاً بحث های سیاسی در خیابانها توسط گروه های سیاسی شیوع داشت ، بویژه  گروه های چپ که رسماً منازعات و درگیری مسلحانه با جمهوری اسلامی را شروع نکرده بودند.

گرچه در گیری های کردستان شروع شده بود و در استان گیلان نیز بویژه در شهرهای رشت ، لاهیجان و بندر انزلی به علت شرایط خاص آن دوران حضور و فعالیت گروهک های سیاسی معاند بخصوص جریان چپ بسیار پر حجم بود ،اما در شهر بندر انزلی التهاب در برخی صیادان و ماهیگیران ناراضی که با پیروزی انقلاب انتظار بهبود وضعیت معیشت و اصلاح وضع صید در دریا را داشتند وضعیت فرق کرده و بندر انزلی را آماده بروز هر گونه درگیری بین طرفداران انقلاب و مخالفین نموده بود .

(صیادان انتظار رفع سریع مشکلات ناشی از قوانین تبعیض آمیز صید در پیش از انقلاب را داشتند .در این میان مردم عادی بویژه صیادان آزاد هنوز از اهداف خاص سیاسی گروهک های سیاسی معاند اطلاع چندانی نداشتند.)

    پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، بنا به شرایط خاص ،سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بندر انزلی با حدوداً بیست نفر پاسدار جذب و در اوایل بهار سال ۵۸ راه اندازی شد. تعداد ۷ الی ۸ نفر از برادران سپاه از ستاد فرماندهی کل سپاه به فرماندهی برادر صلاحمند به بندر انزلی آمدند و با جذب تعدادی از برادران بومی، سپاه انزلی را راه اندازی نمودند.در اواسط تابستان سال ۱۳۵۸ مسئولیت سپاه انزلی به برادر بلندکیش و چند نفر از برادران بومی انزلی سپرده می شود و برادران اعزامی از ستاد فرماندهی کل از سپاه انزلی به تهران بر می گردند و در این مدت با تلاشهای موثر و شبانه روزی برادران ، ریشه بعضی از مفاسد اخلاقی در شهر برچیده شد و مردم دگرگونی بعد از انقلاب را احساس کردند البته افراد شرور و بعضاً مخالف نظام که در شهر فراوان بودند نسبت به سپاه حساس شده و مانند دیگر شهرهای ایران کاهاً موضع گیری می نمودند.

بندر انزلی که یکی از شهرستانهای با اهمیت استان گیلان محسوب می شود دارای اسکله صیادی و تجاری ، کمرک، شیلات ، اداره بنادر و کشتیرانی از نظر گردشگری دارای ساحل زیبای دریای خزر به همراه تالاب که جاذبه توریستی است و پذیرای مسافران زیادی که برای تفریح و خوشگذرانی و استفاده ناصحیح و غیر اخلاقی از دریا به این شهر سفر می کردند این ویژگیها باعث شده بود تا این شهر مد نظر و توجه قرار بگیرد به نحوی که در دوران پهلوی کارگزاران شاه در این شهر برای خوش گذرانی برای خود کاخی داشتند وضع حجاب و … بسیار نامطلوب بود . این شرایط ادامه داشت تا اینکه انقلاب به پیروزی رسید و دیگر قرار نبود وضعیت فرهنگی ،اجتماعی به همان منوال پیش برود فلذا با تلاشهای بی وقفه بردران پاسدار ، ریشه بسیاری از مفاسد در همان اوایل انقلاب خشکانده شد و مردم بندر انزلی دگرگونی بعد از انقلاب را احساس می کنند و در این ایام است که بنا به خواسته مردم مسلمان منطقه، نام شهر از بندر پهلوی به ” بندر انزلی” تغییر می یابد .

     شرایط در شهر بندر انزلی در اول انقلاب به گونه ای بود که عده ای از افراد که ظاهری کارگری و صیادی نداشته و بعضاً بومی نبودند در تحرکات سیاسی شهر به چشم می آمدند حتی بعضی از آنها فارسی صحبت می کردند و از مردم محلی و بومی نبودند ،حال در نزدیکی فصل صید (مهر ماه) که صیادان آماده صید از دریا شده و فعالیت خود را شروع می کنند طی تصمیم شورای تامین شهرستان و سازمان شیلات قرار شد شرایط صید با گذشته تفاوت داشته باشد و همه صیادان اعم از صیادان شیلات و صیادان آزاد در یک زمان شروع به صید نمایند .بنا بر این تاریخ ۲۵ مهر ماه زمان آغاز صید تعیین می گردد. ( شرایط بوجود آمده و ضوابط اعلام شده مورد رضایت صیادانی که تا قبل از این آزادانه صیادی می کردند نبود).

   علی رغم توافق صورت گرفته عده ای از صیادان شیلات ۲۰ مهرماه به دریا می روند و در مخالفت این اقدام عده ای از صیادان آزاد در تاریخ ۲۱ مهرماه به دریا رفته و تورهای صیادان شیلات را پاره می کنندو همزمان چند نفر از صیادان آزاد به عنوان معترض به اداره شیلات برای مذاکره می روند که راه به جایی نمی برند .و این امر سر آغاز یک حادثه بسیار غم انگیز را در شهرستان بندر انزلی رقم می زند.

    … در روز دوشنبه مورخه ۲۳/مهر /۱۳۵۸ حدود ۴۰ الی ۵۰ نفر از صیادان آزاد در جلوی ساختمان شیلات انزلی تجمع اعتراض آمیز می کنند و شعارها علیه مسئولین شیلات آغاز می شود. با توجه به تجمع در جلوی ساختمان شیلات همزمان۲الی۳ خودروی حامل ماهی صید شده از صیدگاه به اداره شیلات آورده می شود که معترضین با رویت آنها به خشم آمده و همه خودروها را متوقف و ماهی های صید شده را از خودروها تخلیه می کنند و در سطح خیابان می ریزند. در هیاهوی ایجاد شده ،شعارها تندتر می شود و در ادامه نیز عده ای به ساختمان شیلات حمله می کنند .

(درپی این ماجرا و در روز ۲۳ مهر ؛ جلسه شورای تامین با حضور نماینده استاندار گیلان ، نماینده امام۰ره) در استان ، فرماندار انزلی ،مسئولین نظامی و … در خصوص حوادث روز قبل برگزار شد لاکن اقدام مناسبی برای حل بحران صورت نگرفت.)

     ساختمان شیلات انزلی توسط تعدادی از افراد مسلح ( که از حراست شیلات تهران و قم آمده بودند)محافظت می شد . که در این هنگام درگیری بین معترضین و حراست شیلات شدت می یابد به نحوی که معترضین نگهبانان شیلات را مورد ضرب و شتم قرار داده و اتاق نگهبانی را تخریب و وارد ساختمان شیلات می شوند .عوامل حراست شیلات برای کنترل اوضاع و جلوگیری از ورود و تخریب بیشتر ، اقدام به تیر اندازی هوایی می نمایند ولی توفیقی حاصل نمی شود.

   شعارها علیه نظام و مسئولین وقت شیلات همراه با اقدامات فیزیکی و تخریب ساختمان شیلات زیادتر می شود . با توجه به وجود تاسیسات سردخانه در ساختمان شیلات که ذخایر ماهی و خاویار در آن نگهداری می شد و لزوم حفظ تاسیسات، و جلوگیری از تخریب سردخانه و احتمال نشت گاز آمونیاک(گاز سمی)که می توانست تعداد زیادی از مردم شهر را مسموم نماید .باعث شد تا جهت حفاظت از تاسیسات شیلات ازبرادران سپاه  در خواست کمک نمایند و در پی آن تعدادی از برادران پاسدار به شیلات آمده و حفاظت و نگهبانی از سردخانه ها رابرعهده گرفتند.

   در گیری با عوامل حراست شدت یافته و تیر اندازی هوایی از سوی عوامل حراست ادامه یافت. معترضین نیز به درون محوطه ساختمان شیلات آمدند و ساختمان غربی توسط مهاجمین به آتش کشیده می شود به طوری که قسمت های بیشتری از تاسیسات شیلات در حال سوختن بود . اقدامات تخریبی معترضین همچنان ادامه داشت و هر لحظه بیشتر می شد مامورین هم در مقابل برای کنترل مهاجمین درون ساختمان شیلات تیر اندازی هوایی می کردند که در این حین اتفاقی رخ داد و یکی از افراد حاضر در پیاده روبروی شیلات ( خارج از محوطه شیلات) مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و گشته می شود ( مانند قضیه ندا آقا سلطان در ماجرای فتنه۸۸)

  درگیریها تا شب ادامه داشت و حفاظت از ساختمان شیلات در شب به برادران سپاه سپرده شد. (همه افراد حراست با تحویل سلاحهای خود به برادران پاسدار ،از شهر خارج شده و به تهران عزیمت نمودند) . در آن شب بخشی از ساختمان شیلات در آتش سوخت …، و جسد فردی که در آن روز فوت شد به سردخانه بیمارستان انتقال داده شد.

 …  ضدانقلابیون فرصت طلب و عواملی از افراد غیر بومی که به صراحت تبلیغات کمونیستی فدائیان خلق را داشتند در طول شب بیکار ننشستند. آنها از شرایط پیش آمده نهایت سوءاستفاده را بعمل آوردند و برادران پاسدار را مسئول مرگ آن فرد و حوادث شهر قلمداد کردند و با پخش شب نامه با آرم ” داس و چکش ” و اعلامیه های متعدد ، شایعات و پیامهایی در سطح شهر منتشر کردند و همچنین در سطح گسترده ای به شعار نویسی روی دیوارها اقدام کردند. از جمله :”انزلی- کردستان، پیوندتان مبارک”  و شعارها علیه انقلاب و سپاه بالا گرفت.

  شهر حالت التهاب شدیدی داشت هنوز خورشید کاملاً طلوع نکرده و شهر در سکوتی مرموز فرو رفته بود . از سکوت صبحگاهی شهر و از چهره شهر و از چهره مصمم برادران پاسدار ، حرکات بعضی از عناصر گروههای غیر بومی و حرکتهای مشکوک آنها می توان حدس زد که امروز سه شنبه بیست و چهارم مهر ماه ۱۳۵۸ شهر آبستن حوادثی است. شاید دیشب هنگامی که پاسداران ( نیروهای حراست شیلات شب سلاح خود را تحویل سپاه داده و شبانه از انزلی رفتند! حفاظت شهر ، بویژه حراست از ساختمان و تاسیسات شیلات را در دست گرفتند). تصور اینکه همزمان عناصر فرصت طلب و آشوبگر ضد انقلاب نه تنها خواهان آرامش و امنیت مردم شهر نبودند بلکه به نام “دفاع از خلق” برای مبارزه با مدافعان امنیت و آرامش برنامه ریزی کرده اند و قصد داشتند با سازماندهی و فراخوانی جمعیت، اجتماع بزرگی از مردم، که برای تشیع فرد فوت شده دیروز، در جلوی بیمارستان شهر تجمع کرده اند را به آشوب و بلوا تحریک کنند.

    ساعت به ۱۰ صبح نزدیک می شود که با هدایت عوامل ضد انقلاب، جنازه به جای حرکت به سمت قبرستان ، در مسیر مخالفت به سمت مقر ستاد سپاه انزلی حرکت داده می شود .این اقدام حتی بدون رضایت خانواده فوت شده به اجراء در می آید و شعارها علیه سپاه و نظام شدت می یابد.

      توضیح: (در روز قبل در روبروی شیلات فقط یک نفر بر اثر اصابت گلوله مشکوک فوت نمود لاکن صبح روز ۲۴ مهر تعداد ۲ تابوت !! به سمت مقر سپاه حرکت داده شد که مورد دوم مشخص نگردید جنازه مربوط به چه کسی می باشد) .

  با هدایت و انتقال جنازه به جلوی مقر سپاه ، درگیری شدت می یابد و حمله با سنگ و کوکتل مولوتف به اتاق نگهبانی شروع، ۲ دستگاه از خودروهای سپاه و قسمتی از ساختمان سپاه به آتش کشیده می شود.در این شرایط با تیراندازی هوایی از سوی برادران سپاه ، افراد حاضر متفرق می شوند و با توجه به آنکه آتش ساختمان در حال گسترش بود و دود و آتش همه جا را فراگرفته برای پاسداران چاره ای جز ترک مقر نبود، بنابر این برادران سپاه تصمیم به ترک مقر خود می گیرند، نیروهای سپاهی به دو دسته تقسیم می شوند یک دسته به سمت پل انزلی می روند و دسته دیگر برای کمک به برادران محاصره شده در ساختمان شهربانی از مقر در حال سوختن سپاه خارج و به سمت شهربانی حرکت می کنند. عناصر ضد انقلاب (محلی و اعزامی) نیز با سلاحهای شکاری، سلاح جنگی و تیر بار به کمین پاسداران نشسته بودند. هنگامی که درگیریهای خیابانی شدت گرفت، دسته اول پاسداران که به سمت پل انزلی حرکت کردند در فاصله اندکی از مقر سپاه مورد حمله قرار گرفته و از محوطه کنار پل و کوچه ها به سمت آنها تیراندازی شد، اما پاسداران به مسیر خود ادامه دادند.

دیری نپائید که در اول پل انزلی، برادر پاسدار “سماک ” مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در دم به شهادت رسید . در ادامه نیز برادر پاسدار ” رودکار ” با اصابت گلوله شهید شد و همچنین برادر ” شفیعیان ” از ناحیه کمر مورد اصابت گلوله قرار گرفت ( بعدها قطع نخاع شد تا اینکه در اسفند ماه همان سال به شهادت رسید ) در ادامه راه برادران بعد از رسیدن به ژاندارمری ،تقاضای مهمات می کنند که متاسفانه فشنگ ام-یک به جای ژ-۳ به آنها داده می شود( کلیه سلاحهای افراد آن زمان ژ-۳ بود) لذا برادران مذکور ضمن ادامه راه به ترابری نیروی دریایی رفته و بهمراه یکی از برادران حزب الهی نیروی دریایی  با یک دستگاه مینی بوس به سمت رشت می روند .

دسته دوم از پاسداران به سمت ساختمان شهربانی حرکت نمودندپس ازمدتی ساختمان شهربانی در محاصره عوامل ضد انقلاب قرار گرفت. در این جا ابتدا برادر پاسدار “ برجی” که برای حفاظت از زندان بر روی سقف زندان بود با یک گلوله که به سر ایشان اصابت نمود شهید شد. سپس برادر پاسدار ” صفایی” با اصابت یک گلوله به پیشانی به شهادت می رسد . محاصره ساختمان شهربانی تا تاریکی شب ادامه داشت که به یکباره با غرش آسمان ، رعد و برق و بارش بسیار شدید باران باعث می شود تا مهاجمین از ادامه محاصره شهربانی دست بردارند ( هنوزم مردم انزلی بارش آن شب باران و رعد و برق را کم سابقه می دانند )

  در ادامه افراد ضد انقلاب قصد داشتند با طرح ریزی حمله به داخل بیمارستان با انواع سلاحهای سرد ( چاقو ، ساتور و …به پاسداران مجرح حمله کنند که اگر کمک انقلابیون بویژه جوانان حزب اللهی شهر نبود ، شاید مجروحین نمی توانستند از بیمارستان خارج شوند و به شهادت می رسیدند.

در نیمه های شب تعدادی از برادران پاسدارسپاه رشت وگروهی از پاسداران دسته اول که به رشت رفته بودند برای کمک ، وارد شهر بندر انزلی شدند و توانستند برادران مستقر در شهربانی را به همراه مجروحین به شهر رشت انتقال دهند.

    فردای روز درگیری یعنی ۲۵ مهر ماه ۵۸ ، ورودی و خروجی های شهر ، توسط برادران سپاه در کنترل قرار گرفت و عده ای از افراد شناخته شده در درگیری و ضد انقلاب که بعضی از آنها تسویه شده و اخراجی های تکاوران نیروی دریایی شاهنشاهی بودند شناسایی و دستگیر شدند.  متاسفانه دستگیر شدگان که عوامل شناخته شده و اصلی درگیری بودند و در میان آنها تکاوران دریایی مسئله دار و مسئولین گروهک های چپ نیز حضور داشتند .فردای آنروز با اصرار وزارت کشور( دولت موقت بازرگان) با این تعبیر که بمنظور کاهش تشنج ، همه صیادان را آزاد کنید، آزاد شدند. که عده ای از آنها متواری شده و تا مدتها در گروههای مسلح ضد انقلاب در داخل و خارج از کشور فعالیت می کردند .

   به مرور شهر حالت آرامش پیدا کرد و فعالیت عناصر ضد انقلاب کاملاً متوقف شد و در شب های سوم و هفتم شهداء پاسدار،تعدادی از برادران حزب الهی به سرپرستی برادر جهادگربهرام گل آور (که بعدها در جنگ تحمیلی به شهادت رسید) با پوشیدن کفن و با حمایت روحانیت شهر و… تظاهراتی وسیع راه اندازی کردند و خود ایشان طی سخنانی اقدام به افشاگری اقدامات چند روز قبل ضد انقلاب و مهاجمین نمود و پس از چند روز با حضور روحانیت و مردم شهر در استقبال گسترده مردم و قربانی کردن گوسفند، و ورود پاسداران مجروح و… با حضور و مشارکت مردم ، شهر به آرامش رسید و بدین سان یک حادثه امنیتی که از قبل توسط گروهک های سیاسی  کمونیستی موسوم به فدائیان خلق و … طراحی شده بود خنثی گردید.

   در مجموع این حادثه تعداد چهار نفر از برادران پاسدار شهید و یکی از برادران حزب الهی (شفیعیان) پس از ۶ ماه مجروحیت( توسط تفنگ شکاری ) قطع نخاع شهید می شوند و تقریباً تعداد ۹ الی۱۰ نفر از برادران سپاه و حزب الهی نیز مجروح شدند./ شاهد و راوی: م. پ.و.

[2] [3]

[4] [5] [6] [7] [8] [9]   [10]