به گزارش پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل، [1]جدایی دین از سیاست و سکولاریزه کردن جامعه و حکومت یکی از مهمترین اهدافی بوده است که اصلاحطلبان به دنبال آن بودهاند. سردمداران دهه هفتادی این ایده اکثرا خارج نشین شدند و در پناه کشورهای غربی به بسط نظریات خود میپردازند و ادامه دهندگان راه آنها در داخل با بهانههای جور واجور به دنبال نفی اجماع سیاست و دیانت هستند. اخیرا هم عباس عبدی مدعی شده که دین در کنار سیاست سرخورده شده است و باید دین از سیاست جدا شود.
عباس عبدی در یادداشتی تحت عنوان «ناکارکردی نهادهای اجتماعی» که روز ۹ دی ماه در روزنامه اعتماد به چاپ رسیده است مدعی شده که زمان شاه ایمان مردم بیشتر بوده است. او در آن یادداشت مینویسد:
«نهاد دین آنچه را که از ارتباط نزدیک با نهاد سیاست به دست آورده به بهای از دست دادن اثرگذاری بر مردم و جامعه است. کافی است میزان مراجعه و حضور مردم در سازمانها و مراسم دینی مثل مساجد، هیأتهای مذهبی، نمازهای جمعه و…را با گذشته مقایسه کنیم. مقایسهای که از طریق مشاهده مستقیم نیز قابل انجام است. در نقطه مقابل میتوان روی آوری به مراسم و سازمانها و برنامههای عرفی و غیرمذهبی (و نه لزوماً ضدمذهبی) را در نظر گرفت که در مسیر رو به رشد قرار دارند… مطالعاتی که در ماههای اخیر انجام شده، نشان دهنده کاهش التزام به مناسک و عبادات است. در حالی که انتظار میرود که در جامعه دینی و با حمایت رسمی، این روند بهبود پیدا کند. مقایسه یافتههای پژوهشی سال ۱۳۵۳ علی اسدی با یافتههای کنونی در میزان مسجد رفتن و نماز و روزه انجام دادن، نشان دهنده این تفاوت چشمگیر است»
عباس عبدی میخواهد بگوید که ترکیب دین و سیاست باعث ازبین رفتن تاثیر دین شده و دین باید از همان ابتدا مستقل از حکومت میماند. نتیجه این حرف جدایی دین از سیاست و نفی حکومت دینی خواهد بود.
درباره گزاره عبدی چند نکته وجود دارد. عباس عبدی چندی پیش در یادداشتی تحت عنوان «دوربرگردان فرهنگی» که در روزنامه ایران به چاپ رسیده بود مدعی شده بود که استفاده از مشوربات الکلی در ایران از کشورهای خارجی بیشتر شده است. این درحالیست که سازمان بهداشت جهانی، نتایج پژوهش مصرف الکل در سال ۲۰۱۴ را در قالب گزارشی مفصل منتشر کرده است. سایت اکونومیست نمودار جالبی را بر اساس آمار ارائه شده در این گزارش تهیه کرده که در آن ایران در رده کمترین میزان استفاده از الکل قرار دارد. البته در آن نمودار گفته میشود که مشورب خواران ایران از مشورب خواران دیگر کشورها بیشتر اعتیاد دارند! که البته این به معنای همه گیر شدن الکل نبوده و نیست و ایران جزو چندکشوری است که مصرف الکل در آنها نسبت به جمعیت بسیار پایین است. بنابراین سخنان نسنجیده و اتکا به آمار غلط توسط عبدی مسبوق به سابقه است. عبدی در همان یادداشت قوانین کشور را به ناکارآمدی متهم کرده بود و معتقد است مثل زمان شاه باید عمل کنیم.
حالا هم عبدی در آخرین ورژن خود از پایین آمدن میزان دینداری به واسطه دخالت دین در حکومت پرده برداری میکند و معتقد است که آمارها حرف او را تایید میکنند. در این باره نیز چند نکته وجود دارد. اصولا گزاره خالی شدن هیئات مذهبی از اساس نادرست است. احتمالا آقای عبدی خیلی مشاهدهی مستقیم در هیئات نداشته است. چیزی که روشن است برپا بودن هیئات مذهبی و استقبال نسل جوان از این مراسمات است. دستههای عزاداری روزهای تاسوعا و عاشورا در هر شهری خود به روشنی بیانگر این مسئله هستند.
از طرفی همه ساله ایام اربعین به تعداد زائران ایرانی افزوده میشود، تا جایی که با بالارفتن نرخ ارز بسیاری معتقد بودند که از شکوه سالهای پیش کاسته خواهد شد؛ اما آنچه اتفاق افتاد خلاف این نظر بود و مردم با هر تلاشی که بود خود را به خیل زائران اربعین رسانده بودند. بنابراین گزاره عباس عبدی منوط به واقعیت نیست. عبدی از کم شدن ایمان در جامعه میخواهد نتیجه سیاسی بگیرد و آن را به حکومت دینی و ادغام سیاست و دیانت پیوند بزند و این سیستم را ناکارآمد نشان بدهد.
باید گفت عباس عبدی و همقطارانش زمان زیادی است که به دنبال جدایی دین از سیاست و سکولاریزه کردن حکومت هستند. آنها اواخر دهه شصت و در تمام دوران اصلاحات، در حلقههای «کیان» و «آیین» به تئوریپردازی برای سکولاریزه کردن جامعه پرداختند. و این مسئلهای نیست که امروز و بنا به آمار، عبدی به آن رسیده باشد که دخالت دین در حکومت از اثر دین کم خواهد کرد. در ادامه گزارش به نمونههایی از مخالفت اصلاحطلبان با حکومت دینی میپردازیم.
اکبر گنجی در مصاحبه با روزنامه تاگس اشپیگل آلمان دراین باره گفته بود:
«دین یک قسمت از فرهنگ است، حرکت اصلاح طلبان ما عاقبت به جدایی دین از سیاست خواهد انجامید. در یک جامعه مدرن جدایی دین از سیاست یک امر بدیهی است. وقتی شما جامعه را مدرنیزه کنید این جدایی بالاخره پیش خواهد آمد. ایران در حال حاضر از فاز قبل از مدرن به فاز مدرن پیش میرود.»
محمد مجتهد شبستری نیز در ماهنامه کیان و در بهمنماه سال۷۷ گفته بود:
«در مسائل حکومت و سیاست فعل و قول معصوم حجت نیست. زیرا این قبیل احکام تاریخی و زمانی¬اند. آنچه در صدر اسلام بوده باید با قوانین امروز حقوق بشر سنجیده شود. ممکن نیست پایه-های اصلی زندگی سیاسی و اجتماعی انسان بر استنباط از متون دینی مبتنی شود.»
هاشم آغاجری در طی سخنانی که در ساختمان مرکزی دفتر تحکیم در فروردینماه سال ۸۱ بیان کرده بود به وضوح علیه حکومت دینی موضع میگیرد. او میگوید:«اینکه مارکس میگوید دین افیون تودههاست، تنها بخشی از حقیقت است. من میگویم در حکومتهای دینی، نه تنها دین افیون تودههاست که افیون حکومتها نیز هست.»
اینها تنها نمونههایی از انبوه نظرات و مخالفتهای کلامی و عملی اصلاحطلبان در تضعیف حکومت دینی بوده است. بنابراین باید گفت تلاشهای عباس عبدی و دیگر اصلاحطلبان برای ناکارآمد نشان دادن حکومت دینی از قدیم الایام یکی از مهمترین اهداف اصلاحطلبان بوده است.