- پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل - https://ahrargil.ir -

نوروز«شهدایی» احرار/ برگی از زندگی شهیدداود ریاحینی آستانه اشرفیه

گروه ایثارو مقاومت پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل [1]؛نوروز (تعطیلات) امسال نیز با شما باشهدائیم؛نوروز«شهدایی» احرار/بهار۹۹؛ نوروز«شهدایی» احرار/ برگی از زندگی شهیدداود ریاحینی آستانه اشرفیه.

شهیدداود ریاحینی در خانواده ای مذهبی در شهرستان آستانه اشرفیه متولد شد با ورود به مدرسه در حالیکه دانش آموز ممتاز و درسخوانی بود ولی بعلت فقر مالی و کمک به  خانواده در اوقات فراغت خود گچ کاری وبنایی می کرد تا اینکه بعد از مدتی دیگر به سر کارنرفت  وقتی  خانواده علتش را جویاشدند فهمیدند که گویا صاحب کارش به نظام و امام بدگویی کرد ه و داود هم که تحمل شنیدن این حرف ها را نداشت دیگر به سر کار نرفت و همه اوقات خود را در بسیج طی میکرد و مدتی کمی را نیز در آلومینیم سازی  مشغول به کار شد. شهید از ده سالگی نماز خواندن و روزه گرفتن را شروع نمود اوهیچگاه نماز نخوانده نهار نمی خورد. با و جود اینکه کودکی بیش نبود با جثه کوچک خود در راهپیمائی ها و تظاهرات بر علیه رژیم منفور پهلوی شرکت می کرد. او وقتی به مدرسه می رفت یکروز مادرش  به مدرسه رفت تااز وضع درسی او مطلع شود  مدیر مدرسه تا او را دید گفت : پسرت دیگر نباید به مدرسه بیاید … وقتی علتش را پرسید : مدیر گفت : وقتی زنگ تفریح می شود بچه ها را دور خود جمع میکند و به شعار دادن می پردازد و نظم مدرسه رابهم می ریزد .

بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی نیز باتشکیل بسیج به عضویت این نهاد نوپای مردمی درآمد دربحث ها و استدالالها دردفاع از امام و انقلاب از هیچگونه کوششی دریغ نمی کرد با آغاز جنگ تحمیلی شوق و اشتیاق زیادی برای جبهه رفتن داشت ولی سن او اقتضاء نمی کرد او نمی توانست برود ولی فعالیت خود را در پایگاه مقاومت دوچندان نمودتااینکه چندی بعد  در حالی که هنوز به سن قانونی نرسیده بود بعنوان کار تدارکاتی و ظرفشویی توانست به توسط یکی ازآشنایان به باختران اعزام شود او مدتی درآنجا بود تااینکه با حیله منافقین با توجه به اینکه سن کمی داشت ربوده شد و به اسارت گرفته شد ولی چند ی نگذشت که در طی حمله رزمندگان اسلام آن نیروهای منافقین به اسارت نیروهای اسلام در آمدند و داود نیز رهایی یافت و او دیگر مناطق جنگی را ترک نگفت تااینکه بعداز شهادت دوست همکلاسی اش شهید هادی اکبری نژاد عزم خود را راسخ نمود تاانتقام او را بگیرد داود همیشه می گفت به جبهه می روم یا شهید می شوم یا پیروز .

 شهیدداود ریاحینی بعد از مدتی حضور در صحنه پیکار حق علیه باطل در جزیره مجنون بر اثر تک دشمن مفقود گشت تا اینکه بعد از هفت سال پیکر پاک او را پیدا و تشیع نمودند.

پیام  شهید: سعی کنید برای دفاع از مملکت و دین ازهیچگونه کوشش و تلاشی کوتاهی نکنید و مطمئن باشید که راه درست هم همین است.