- پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل - https://ahrargil.ir -

کاندیدای زن معرفی نمی کنیم / اصلاح طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ سراغ ظریف بروند

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل [1]،برخی از چهره های اصلاح طلبان در اظهارنظرهایی که امروز داشتند بیان کردند که حزب اصلاح طلب برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ کاندیدای زن معرفی نمی کند، همچنین یکی از چهره های اصلاح طلب معتقد است خاتمی بهترین کاندیدای در انتخابات ریاست‌جمهوری است، از سوی دیگر این حزب برای رسیدن به موفقیت در انتخابات به سراغ ظریف به عنوان کاندیدا برود.

آیا خاتمی در نخستین جلسه نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان سخنرانی می‌کند؟

آیا خاتمی در نخستین جلسه نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان سخنرانی می‌کند؟
دبیرکل مجمع ایثارگران اصلاح‌طلب حضور رئیس دولت اصلاحات در نخستین جلسه نهاد جدید اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان(جبهه اصلاح‌طلبان ایران) را تکذیب کرد.

جواد امام، دبیرکل مجمع ایثارگران ضمن خبر منتشر شده درخصوص تشکیل نخستین جلسه جبهه اصلاح‌طلبان ایران با حضور سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات، به ایلنا گفت: این خبر صحت ندارد و تنها اعضای جبهه اصلاح‌طلبان ایران در این جلسه حضور خواهند یافت.

وی افزود: به دلیل رعایت پروتکل‌های بهداشتی ایمنی و فاصله‌‌گذاری اجتماعی تنها اعضای نهاد اجماع‌ساز جدید در این جلسه حضور خواهند داشت و ظرفیت حضور سایر عزیزان وجود ندارد.

دبیرکل حزب مجمع ایثارگران در پایان با تاکید بر این مساله که هیچ شخصیتی غیر از اعضای جبهه اصلاح‌طلبان در این جلسه حضور نخواهد داشت، تصریح کرد: اساساً از ابتدا هم قرار نبوده که آقای خاتمی در این جلسه حضور یا سخنرانی داشته باشند.

براساس این گزارش، در روزهای اخیر خبرهایی مبنی بر برگزاری نخستین جلسه نهاد اجماع‌ساز در روز یکشنبه (امروز) با حضور و سخنرانی حجت‌الاسلام سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات در رسانه‌ها منتشر شده بود.

مجید محتشمی: تلاش عارف و پزشکیان برای ۱۴۰۰/ارائه لیست مستقل برای شورای شهر

عضو جبهه اصلاح‌طلبان با اشاره به اینکه هنوز کاندیداتوری فردی قطعی نیست از چند گزینه احتمالی ریاست‌جمهوری خبر داد و گفت: عارف و پزشکیان برای کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۰ تلاش می کنند.

مجید محتشمی عضو جبهه اصلاح‌طلبان ایران در گفتگو با مهر از تعیین ریاست جبهه اصلاح‌طلبان ایران در جلسه امروز (۲۶ بهمن) با حضور محمد خاتمی خبر داد و گفت: بر اساس مصوبه‌ای که یکشنبه گذشته با حضور نمایندگان مجموعه احزاب، افراد حقیقی و حقوقی، نهاد اجماع‌ساز به نام جبهه اصلاح‌طلبان ایران تغییر کرد. تصمیم بر این است که در جلسه امروز در جماران هیئت رئیسه جبهه اصلاح‌طلبان که شامل رئیس، دو نایب رئیس، دبیر و دبیران اجرایی است مشخص شود.

عضو جبهه اصلاح‌طلبان ایران درباره تشکیل چند کمیته ذیل جبهه اصلاح‌طلبان توضیح داد و افزود: چند کمیته تشکیل خواهد شد؛ از جمله کمیته‌های سیاسی، رسانه، امور استان‌ها و کمیته برنامه‌ریزی و راهبردی. مقامات این کمیته‌ها از چهره‌های حقیقی و حقوقی جبهه اصلاح‌طلبان ایران خواهند بود. بعد از مشخص شدن افراد و کمیته‌ها، فعالیت‌هایشان که در رأس آنها انتخابات ریاست‌جمهوری قرار دارد، آغاز خواهد شد.

محتشمی تاکید کرد: هدف جبهه اصلاح‌طلبان قطعاً این است که یک کاندیدای خاص از طریق این جبهه به مردم معرفی شود. اکثریت اعضا معتقدند که هیچ دلیلی برای حمایت اصلاحات از فردی خارج از مجموعه و بدنه اصلاح‌طلبان وجود ندارد.

وی درباره نفوذ حزب کارگزاران در انتخاب هیئت رئیسه جبهه اصلاح‌طلبان ایران تصریح کرد: گمانه‌زنی‌هایی در مورد نفوذ کارگزاران وجود دارد، اما حضور ۴۶ نفر در جبهه اصلاح طلبان به گونه‌ای‌ست که هر عضو می‌تواند افراد خاص خودش را معرفی کند. نوعی رایزنی‌های حاشیه‌ای پیرامون رأی‌گیری، قبل از جلسه امروز وجود خواهد داشت. به هرحال آنچه مسلم است این است که فردا باید ترکیب ارکان جبهه اصلاح‌طلبان ایران مشخص شود.

عضو جبهه اصلاح‌طلبان گزینه‌های احتمالی ریاست جبهه اصلاح‌طلبان ایران را معرفی کرد و گفت: با توجه به صحبت‌هایی که در رایزنی‌ها مطرح شده، بهزاد نبوی و حسین کمالی احتمال پیروزی‌شان در رأی‌گیری امروز زیاد است.

محتشمی همکاری اعتدال‌گرایان با اصلاح‌طلبان را صرفاً محدود به حمایت اعتدالیون از افراد اصلاحات دانست و اظهار داشت: اصلاحات به اعتدال‌گرایان «نه» نگفته است. اعتدال می‌تواند از کاندیدای جبهه اصلاح‌طلبان ایران حمایت کند اما اصلاحات قطعاً از هیچ کاندیدای غیر اصلاح‌طلبی حمایت نخواهد کرد.

وی از ارائه لیست مستقل اصلاحات برای انتخابات شوراهای شهر خبر داد و گفت: در انتخابات شورای شهر به ویژه تهران که از شوراهای مهم کشور است، اصلاحات قطعاً لیست یگانه‌ای از افراد و بدنه اصلاح‌طلبان معرفی خواهد کرد.

عضو جبهه اصلاح‌طلبان ایران از چند کاندیدای احتمالی اصلاحات برای ریاست‌جمهوری نام برد و خاطرنشان کرد: هنوز قطعیتی وجود ندارد، اما افرادی مطرح شده‌اند که دوست دارند به عنوان کاندیدای اصلاح‌طلبان معرفی شوند. مسعود پزشکیان و محمدرضا عارف از جمله کسانی هستند که فعالیت‌های حاشیه‌ای را شروع کرده‌اند. مذاکرات و حواشی صحبت‌هایی که این افراد داشته‌اند حاکی از علاقه‌شان به جذب حمایت چهره‌های اصلاح طلب است.

مصطفی معین بیان کرد: برگ برنده اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۰

وزیر دولت اصلاحات می‌گوید: اگر تهدید خارجی یا موفقیت مهمی در سیاست خارجی رخ دهد و باعث حضور حداکثری مردم در انتخابات شود این حضور به نفع اصلاح‌طلبان خواهد بود.

کاندیدا انتخابات 1400مصطفی معین، چهره سیاسی اصلاح طلب و وزیر دولت اصلاحات این روزها که انتقادات به سیدمحمد خاتمی بیش از گذشته شده، اعلام می کند که  نقش لیدری خاتمی همچنان پررنگ است و محوریت و محبوبیت او نزد اصلاح طلبانی که قصد خدمت به جامعه را بدون چشم داشتی از قدرت و رانت های آن دارند مانند گذشته وجود دارد.

او در عین حال برخلاف برخی چهره ها انتخاب بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را بر نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ بی تاثیر می داند و می گوید: نسبت دادن موفقیت یا عدم موفقیت یک جریان سیاسی داخلی به انتخاب بایدن یا ترامپ می تواند یک انگ سیاسی و اجتماعی برای تضعیف آن جریان باشد هرچند مدیران و احزاب توانمند یک کشور می توانند از فرصت ها یا تهدیدهای ایجاد شده به دلیل تحولات داخلی یک ابرقدرت به نفع منافع ملی کشورشان بهره گیری مناسب کنند.

معین از سویی تاکید می کند اگر تهدید خارجی یا موفقیت مهمی در سیاست خارجی رخ دهد و باعث حضور حداکثری مردم در عرصه سیاسی کشور شود. حضور بیشتر مردم در انتخابات به نفع اصلاح‌طلبان خواهد بود.

مشروح گفت‌وگو با مصطفی معین را در ادامه بخوانید؛

*آقای معین! در فاصله باقی مانده به انتخابات، شاهد افزایش تندوری‌ها و رواج نوعی ادبیات سیاسی به ویژه در مجلس هستیم. این شرایط را چطور ارزیابی می‌کنید؟ و چقدر تریبون و اخبار مجلس را دنبال می‌کنید؟

من انگیزه و فرصتی برای پیگیری تریبون این مجلس را ندارم چون انتظاری هم از نمایندگان حاصل انتخاباتی استصوابی و با حداقل پایگاه اجتماعی ندارم! برخی اوقات که در فضای مجازی کلیپ نطق قبل از دستور و یا لحن تند و موهن برخی از نمایندگان را در اظهار نظرها، نوع استدلال و ادبیات گفتاری آنها گوش می دهم و با نمایندگان دوره اول مجلس مقایسه می کنم از این افول اخلاقی، فکری و سیاسی مجلس متاسف می شوم.

هدف وکالت گرفتن از مردم، انجام وظیفه و ادای دین به موکلین و ملت ایران در وظایف قانونگذاری و نظارت بر حسن عملکرد دولت و ارکان نظام است و نباید تحت ثاثیر عرصه های قدرت و رانت، منافع گروهی یا شخصی واقع شود. نظارت بر کار دولت و دستگاه های اجرائی با اهانت، تقابل و گروکشی قانون بودجه و لوایح دولت متفاوت است.

*به نظر شما این تندروی‌ها مسبوق به سابقه بوده یا شاهد افزایش آن هستیم؟

از دوره هفتم مجلس به بعد کم و بیش به نحو محسوسی شاهد اینگونه رفتارهای غیر مدنی بوده ایم ولی دوره کنونی مجلس چه از نظر خاستگاه اجتماعی حداقلی آن و چه از نظر ادبیات خشن و همراه هتک حرمت مسئولان و مخالفان فکری و سیاسی آنها کم تر نظیر داشته است! نمونه ای از این رفتار دور از شان و جایگاه یک نماینده اصیل و مردمی را در نقض مقررات راهنمائی و رانندگی و برخورد اخیر با یک سرباز وظیفه پلیس راهور شاهد بودید.

*تفاوت تندروی میان دو جریان اصولگرا واصلاح‌طلب چیست؟

من برای نیروهای اصیل و صاحب فکر و اخلاق جریان های مختلف سیاسی چه اصلاح طلب و چه اصول گرا احترام قائل هستم و آنها را از فرصت طلبان رانتخوار، رفیق باز و حامی فرهنگ آقازادگی و مفت خواری متمایز می دانم. در هر دو جریان نیز افراد تندرو یا رادیکال داریم که رفتار سیاسی آنها نه تناسبی با آرمان های اولیه انقلاب دارد و نه نان شبی برای ملت مستاصل و گرفتار مشکلات معیشت و فقر اقتصادی و فرهنگی خواهد بود.

*آقای معین! آرایش سیاسی جناح اصلاح‌طلب را در فرصت چهار ماهه تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ چطور ارزیابی می‌کنید؟ اصلاح‌طلبان می‌توانند برگ‌ برنده‌ای در این انتخابات داشته باشند؟

تا برگ برنده را چگونه تعریف کنیم و در چه چیزی ببینیم؛ از نظر من برگ برنده واقعی عبارت است از تلاش و برنامه ریزی برای جلب اعتماد توده ناراضی، اعاده حیثیت از تفکر اصلاحی مبتنی بر رفع تبعیض و فساد، نقد مشفقانه ناکارآمدی موجود در مدیریت کشور و نیز کمک به بالا رفتن آگاهی و امید اجتماعی و توانمندی شهروندان و جوانان، فارغ از اینکه در این مقطع بتوانند یا نتوانند دولت را در اختیار بگیرند. باید به آفاق امیدبخش حاکمیت خرد جمعی جوانان و مدیریت علمی آنان در آینده کشور اندیشید و کمک کرد که زمینه های آن به تدریج فراهم شود.

*به نظر شما نقش لیدری آقای خاتمی و شیخوخیت بزرگان اصلاحات همچنان پررنگ است؟

چرا که نه! نمی توان بر پایه برخی اظهار نظر ها که عکس العملی در مقابل نقض عهدها و ضعف های دولت یا فضاسازی های افراطیون است و در برخی از نشریات و یا شبکه های اجتماعی بازتاب داده می شود پیشداوری کرد. آری، محوریت و محبوبیت آقای خاتمی در نزد اصلاح طلبانی که قصد خدمت به جامعه را بدون چشم داشتی از قدرت و رانت های آن دارند مانند گذشته وجود دارد. در واقع پایگاه اجتماعی ایشان نیز کاهش نیافته است، هرچند کاهش انگیزه مردم برای شرکت در انتخابات به دلیل مشکلات اقتصادی و فراگیر شدن فقر و فساد در کشور هم واقعیت دیگری است که احساس می شود.

*اخیرا انتقاداتی به آقای خاتمی و نقش او از سوی برخی چهره‌ها به ویژه آقای کروبی و برخی دبیران کل احزاب بیشتر شده، نظر شما در این باره چیست؟

اطلاعات دقیقی در این باره ندارم ولی اگر انتقادی هم وجود دارد بهتر است مستقیما با خود ایشان مطرح شود. از اختلاف و تفرقه کسی سود نخواهد کرد ولی دود آن به چشم مردم خواهد رفت.

*چندی پیش از افول پایگاه اجتماعی جریانات سیاسی صحبت کردید، همچنان فکر می‌کنید اصولگرایان و اصلاح‌طلبان پایگاه اجتماعی‌شان را از دست دادند و رقابت میان آنها تمام شده است؟

قرائن و برخی شواهد بدست آمده در نظرسنجی ها کاهش اعتماد عمومی را به جریان های سیاسی از جمله اصلاح طلبان و اصولگرایان نشان می دهد، ولی بنظرم این آسیب قابل ترمیم است. اگر فرهنگ انتقاد از خود و ارزیابی درست و بیطرفانه ضعف های عملکرد کلی جریان اصلاحات یا رفتار برخی از عناصر بدلی آن انجام شود، مردم به صداقت آنها اعتماد خواهند کرد.

*با این تفاسیر و با توجه به شرایط کنونی کشور، پایگاه رای اصلاح‌طلبان را چطور ارزیابی میکنید؟ فکر می‌کنید اصلاح‌طلبان باز هم می‌توانند اقبال عمومی داشته باشند و مردم را پای صندوق رای آورند؟

در جامعه ای با متغیرهای فراوان و مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی، نمی توان همه چیز را از قبل پیشگوئی کرد، به ویژه اگر تهدید خارجی یا موفقیت مهمی در سیاست خارجی رخ دهد و باعث حضور حداکثری مردم در عرصه سیاسی کشور شود. حضور بیشتر مردم در انتخابات به نفع اصلاح‌طلبان خواهد بود.

*و از نگاه شما، چه راهکاری برای افزایش امیدواری درکشور وجود دارد؟

امید اجتماعی دفعتا و به صورت خود به خودی یا از پائین به بالا شکل نمی گیرد. ولی اگر از سوی نظام تغییر اطمینان بخشی در ساختار انتخابات داده شود و انتخاباتی آزاد، عادلانه و رقابتی تضمین شود، بالا رفتن میزان امید اجتماعی و نگاه مثبت به آینده در سطح عمومی قابل پیش بینی و تحقق است.

*آیا امکان دارد تصمیم دقیقه نودی از سوی اصلاح‌طلبان معادلات انتخاباتی را تغییر دهد؟

اگر قرار باشد مطابق موازین اصلاح‌طلبانه و با اصل قرار دادن حق تعیین سرنوشت و رای آزادانه و مستقیم مردم به نامزد شایسته مورد نظرشان عمل شود، معجزه ای هم اتفاق نخواهد افتاد. اما اگر فارغ از هویت و معیارهای اصلاحات، ائتلافی با گروه های سیاسی دیگر انجام گیرد داستان دولت یازدهم و دوازدهم باز می تواند تکرار شود.

*نظر شما درباره کاندیداتوری آقای ظریف و آقای عارف چیست؟ فکر میکنید یک چهره جدید و چهره سفید معرفی می‌شود یا فردی که تجربه شده باشد؟

ابتدا باید ملاک های انتخاب نامزدان جبهه اصلاحات برای تصدی ریاست جمهوری تدوین و اعلان شود و بر پایه آن ملاک ها سرمایه های ملی این جبهه معرفی شوند تا بتوان از میان آنها فرد اصلح را پیشنهاد داد.

*سال ۹۲ اصلاح‌طلبان درباره حضور تندروها احساس خطر کردند و تصمیم به حمایت از آقای روحانی گرفتند، اکنون چقدر این احساس خطر وجود دارد؟ ممکن است به همان دلیل تصمیمی مشابه سال ٩٢ گرفته شود؟

امیدوارم که در هرگونه ائتلاف یا انتخابی، همگی به ملاک های اصلاحات که در پاسخ فوق مطرح کردم پایبند باشند و در انتخاب نامزد ریاست جمهوری حتما سوابق فردی و خانوادگی، شخصیت اخلاقی و اجتماعی و عملکرد سیاسی و مدیریتی او در گذشته به دقت ارزیابی شود. توجه تنها به دیدگاه ها، برنامه ها و شعارهای تبلیغات انتخاباتی یک نامزد در این زمان کافی نیست.

*تاثیر حضور و انتخاب آقای بایدن در آمریکا را چطور ارزیابی می کنید؟ این انتخاب تاثیری بر افزایش امیدواری در کشور و سنگین شدن پایگاه رای اصلاح طلبان دارد؟

دل بستن به انتخاب نامزد این حزب یا آن حزب آمریکایی به عنوان رئیس جمهور و تاثیر آن در ایجاد امید یا ناامیدی در جامعه ایرانی، درست و واقع بینانه نیست. ساختار حکومتی آن کشور و نقش لابی صهیونیستی در وضع سیاست های خارجی و داخلی آمریکا آنگونه نیست که بتوان به آن اتکا کرد. به نظر من نسبت دادن موفقیت یا عدم موفقیت یک جریان سیاسی داخلی به انتخاب بایدن یا ترامپ هم می تواند یک انگ سیاسی و اجتماعی برای تضعیف آن جریان باشد. البته مدیران هوشیار و احزاب توانمند یک کشور می توانند از فرصت ها یا تهدیدهای ایجاد شده به دلیل تحولات داخلی یک ابرقدرت به نفع منافع ملی کشورشان بهره گیری مناسب کنند ولی نباید تاثیر یک عامل خارجی را در سرنوشت آینده کشور، عامل اصلی و تعیین کننده تلقی کرد.

 اشرف بروجردی: بعید است اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری کاندیدای خانم معرفی کنند
آیا اصلاح‌طلبان برای انتخابات 1400 کاندیدای زن معرفی می‌کنند؟

 عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت با بیان اینکه بعید است که کاندیدای خانم از جانب اصلاح طلبان معرفی شود، گفت: با بحث‌های صورت گرفته تاکنون هیچ گزینه خانمی مطرح نشده است. حضور و فعالیت خانم‌ها مدنظر قرار گرفته اما گزینه‌ای انتخاب نشده است. از لحاظ اولویت‌ها به این نتیجه رسیده‌ایم که نمی‌توانیم معرفی‌کننده یک خانم باشیم.

اشرف بروجردی، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در خصوص آخرین فعالیت اصلاح طلبان برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، به ایلنا گفت: جلسات به صورت مستمر تشکیل می‌شود و موضوع از زوایای مختلف مورد بحث قرار می‌گیرد و گزینه‌ها ارزیابی می‌شود. همچنین در خصوص برنامه‌هایی که اصلاح‌طلبان باید داشته باشند نیز بحث‌هایی صورت گرفته است.

عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت افزود: همه این موارد و نتیجه بحث و بررسی‌ها تدوین خواهد شد و در اختیار عموم قرار خواهد گرفت تا مردم در انتخاب خود بدانند که به چه کسی و با چه رویکردی قرار است، رأی بدهند.

وی بیان کرد: فعالیت نقش آفرینان و سیاسیون اصلاح طلب ادامه دارد و گفت‌و‌گوهای مستمری صورت می‌گیرد یعنی هیچ روزی در هفته نیست که جمعی شکل نگیرد و بحثی دنبال نشود.

بروجردی اضافه کرد: به نظر من اصلاح طلبان برای بحث و معرفی گزینه‌ها زمان از دست نداده‌اند اما برای رسیدن به یک گزینه ملاحظاتی دارند که ترجیح می‌دهند در حال حاضر این اخبار را بازگو نکنند.

رییس سازمان اسناد و کتابخانه ملی اظهار کرد:تفکر اصلاح‌طلبی در طول سالیان گذشته با مانع‌تراشی‌های زیادی مواجه و به همین دلیل از امکان تاثیرگذاری محروم شده است. این تحدیدها در شرایطی است که تجربه تاریخی نشان می‌دهد،‌ اصلاح‌طلبان با مدیریت آشنایی لازم را دارند و می‌توانند کشور را از این بزنگاه نجات دهند.

این فعال سیاسی اصلاح طلب در خصوص زمان معرفی کاندیداهای اصلاح طلبان نیز گفت: بنا به دلایل مختلف نمی‌توان گفت که اصلاح طلبان دقیقاً چه زمانی و چه کسی را معرفی خواهند کرد؛ قطعاً‌ در موقع مقتضی این کار صورت خواهد گرفت. تقریباً‌ باید اجماع کامل صورت بگیرد و براساس آن نتیجه اعلام خواهد شد.

وی با بیان اینکه بعید است که کاندیدای خانم از جانب اصلاح طلبان معرفی شود، گفت: با بحث‌های صورت گرفته تاکنون هیچ گزینه خانمی مطرح نشده است. حضور و فعالیت خانم‌ها مطرح شده اما گزینه‌ای انتخاب نشده است. از لحاظ اولویت‌ها به این نتیجه رسیده‌ایم که نمی‌توانیم معرفی‌کننده یک خانم باشیم.

جلال‌ جلالی‌زاده: هر کسی در رأس دولت آینده قرار می‌گیرد باید با رهبری و ارگان‌های نظامی هماهنگی بالایی داشته باشد

جلال‌ جلالی‌زاده گفت‌: هر کسی که در رأس دولت آینده قرار می‌گیرد باید با رهبری و سایر مسئولان عالیرتبه و ارگان‌های نظامی هماهنگی بالایی داشته باشد. البته نه اینکه اختیار قانونی در تعیین وزیران یا بهره‌گیری از رئیس‌جمهوری سلب شود.

ریاست‌جمهوری بیشتر زمان باقی نمانده است. این در حالی است که شرایط کشور و موانع متعددی که آرامش را از جامعه گرفته‌اند، باعث شده شرایط پیچیده ای نزد مردم نسبت به انتخابات وجود داشته باشد.

جلال‌ جلالی‌زاده، نماینده ادوار مجلس، در گفت‌و‌گو با اعتمادآنلاین در این ‌باره اظهار داشت: با توجه به وضعیتی که در کشور حاکم است، نمی‌توان درباره فضای احتمالی انتخابات نظر صریحی داد. مخصوصاً اینکه شرایط کرونایی هم زندگی‌ها را مختل کرده است تا مردم اتفاق مهمی مثل انتخابات را فراموش کنند. به همین دلیل با وجود اینکه انتخابات ۱۴۰۰ بسیار مهم است، نمی‌توانیم تحلیلی صحیح از این اتفاق مهم داشته باشیم.

عضو حزب اتحاد ملت در ادامه گفت: این فضای سرد در شرایطی شکل گرفته که انتخابات ریاست‌جمهوری هم برای اصلاح‌طلبان و هم برای اصولگرایان سرنوشت‌ساز است و همه تلاش می‌کنند کاندیدای خودشان نسبت به رقیب رأی‌های بیشتری کسب کند. با این حال مشخصاً باید گفت‌ شرایط برای جبهه اصلاحات سخت‌تر است و آنها موانع زیادی را پیش روی خود می‌بینند چون اصلاح‌طلبان هم در قدرت سهمی ندارند و هم مثل همیشه نگران نوع بررسی صلاحیت‌ها هستند. با این اوصاف می‌توان گفت جریان اصلاحات به استقبال انتخابات سختی می‌رود.

او اضافه کرد: علاوه بر این،‌ نمی‌توانیم نسبت به این موضوع بی‌تفاوت باشیم که غالب جامعه رغبتی برای حضور در پای صندوق رأی ندارد. به هر حال عملکرد دولت روحانی مردم را دلسرد کرده است و به همین دلیل نمی‌توان از آنها توقع داشت با شور و شوق از انتخابات استقبال کنند. همین شرایط اصلاح‌طلبان را مکلف می‌کند تا با ارائه توضیحاتی روشنگرانه به آحاد مختلف جامعه آنها را از تبعات رأی ندادن و اهمیت رأی دادن آگاه کنند. همچنین حاکمیت چون در انتخابات به اصلاح‌طلبان نیاز دارد باید با تجدید نظر در برخی از رویکردها و مشخصاً تغییر رفتار شورای نگهبان شرایط را برای شرکت مردم در انتخابات فراهم کند چون اگر مردم به صحنه نیایند دیگر رقابتی در میان نخواهد بود و یک انتخابات کم‌رأی دیگر به نظام تحمیل خواهد شد.

جلالی‌زاده ادامه داد: نکته مسلم درباره اصلاحات این است که این گروه سیاسی با حمایت از روحانی ضرر کرد و به همین دلیل اگر چهره‌های شاخص‌شان کمافی‌السابق از حضور در فضای رقابت محروم شوند، شرکت اصلاح‌طلبان فایده‌ای نخواهد داشت و باید به مردم بگویند که چرا به حضور در انتخابات اصراری نشان نداده‌اند.

او توضیح داد: از سویی هر کسی که در رأس دولت آینده قرار می‌گیرد باید با رهبری و سایر مسئولان عالیرتبه و ارگان‌های نظامی هماهنگی بالایی داشته باشد. البته نه اینکه اختیار قانونی در تعیین وزیران یا بهره‌گیری از رئیس‌جمهوری سلب شود. به هر حال این حق طبیعی کسی است که از مردم رأی گرفته و باید به مردم پاسخگو باشد،‌ تا بتواند نظرات کارشناسی خود و دولتش را به مرحله اجرایی برساند.

جلال‌ جلالی‌زاده در پایان گفت: مردم اگر دلگرم نشوند، رأی نخواهند داد.

حبیب زاده: اصلاح طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ سراغ ظریف بروند


افشین حبیب زاده عضو شورای شهر تهران می‌گوید: اگر اصلاح‌طبان خواهان حمایت از نامزدی فردی از مدیران دولت روحانی هستند، بهتر است به دیپلمات این دولت مراجعه کنند.
افشین حبیب زاده

از گوشه و کنار شنیده می‌شود که اسحاق جهانگیری گزینه قسمت مهمی از جریان اصلاحات است. به نظر می‌رسد کارگزاران سازندگی به دنبال این ایده باشد و احزابی مثل خانه کارگر و حزب اسلامی کار به عنوان موتلفان همیشگی کارگزاران، از آن دفاع کنند. با این حال افشین حبیب زاده عضو شورای شهر تهران و عضو حزب اسلامی کار می‌گوید این خبر‌ها نیست. او از عملکرد جهانگیری انتقاد می‌کند و اوضاع سیاسی ایران را برای حضور او مطلبوب نمی‌داند. متن مصاحبه رویداد۲۴ با افشین حبیب زاده را در ادامه می‌خوانید:

به نظر شما اسحاق جهانگیری گزینه مناسبی برای اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو هست؟

وضعیت سیاست و سیاست‌گذاری در ایران بسیار پیچیده است. هم به لحاظ جایگاه قانونی و حدود اختیارات سیاست‌گذاران و مدیران ارشد دولت و هم به واسطه پیچیدگی و ابهام در مناسبات نیرو‌های سیاسی. این پیچیدگی اجرای موفق سیاست‌های کلان را با موانع جدی روبه‌رو می‌کند.

همین پیچیدگی را در مسئولیت و پاسخگویی مسئولان کشور در قبال عملکرد‌ها و سیاست‌ها هم می‌بینید. اگر سیاستی موفق باشد، ده‌ها متولی پیدا می‌کند، اگر شکست بخورد هیچکس مسئولیت را نمی‌پذیرد. الان وضعیت کشور مطلوب نیست، نه به لحاظ اقتصادی، نه اجتماعی و نه روابط بین‌المللی. اما تقصیر و قصور از کجاست؟

در این شرایط، بر اساس همان منطقی گفتم، همه مسئولیت‌ها گردن دولت انداخته می‌شود. شخص دوم قوه مجریه نیز یکی از کانون‌های انتقادات شده است. این شیوه، عادت ساده‌سازی در سیاست است. در برابر دولت‌های سابق و اسبق هم چنین برخوردی بود. اما در تحلیل دقیق، باید از یکسو، ساختار قانونی و حدود و روابط نهاد‌ها و مقامات را در نظر گرفت، و از سوی دیگر مناسبات سیاسی بالفعل در هر دوره را.

در رابطه با عملکرد معاون اول رئیس جمهور، علاوه بر تحلیل قابلیت‌ها و استعداد و نفوذ شخصی او، باید جایگاه نهاد معاونت اولی در درون قوه مجریه و در مجموعه نهاد‌های متولی سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری در کشور و نیز جایگاه او در مناسبات نیرو‌ها در درون قوه مجریه و در مجموعه نهاد‌های تصمیم‌گیری و گروه‌های ذی‌نفوذ را تحلیل کرد.

نخست اینکه معاون اول رییس جمهور یک جایگاه خاصی در ساختار حقوق اساسی ایران دارد. نه مثل معاون اول رئیس جمهور در نظام ریاستی ایالات متحده جانشین رئیس کشور است، نه مثل نخست‌وزیری در قوانینی از تیپ جمهوری فرانسه رئیس هیات وزرا. وجوهی از هر یک از این‌ها را دارد. مثل معاون اول نظام ریاستی و برخلافت نخست‌وزیری مقامی پایدار است که امکان سیاست‌گذاری و اداره بلندمدت را دارد. اما اختیاراتش بسیار محدودتر است.

از سوی دیگر پرستیژ و اختیارات و شأن سیاسی و مسئولیت نخست‌وزیر را ندارد، اما جانشین منصب محذوف نخست‌وزیری در بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی است. در مجموع، جایگاه قابل اعتنایی در دستگاه سیاست‌گذاری دولت در جمهوری اسلامی ایران است. در عین حال، همانقدر که دست‌وپای قوه مجریه در مجموعه نهاد‌های تصمیم‌گیری کشور محدود است، حدود عملکرد و مسئولیت معاون اول هم محدود است.

دوم اینکه جایگاه سیاسی و عملی شخص معاون اول در دولت اهمیت دارد. اگرچه، معاون اولی آقای جهانگیری همراه با اختیارات مهم اقتصادی از جمله ریاست ستاد اقتصاد مقاومتی و ستاد تنظیم بازار و شورای عالی اقتصاد و نهاد‌های سیاست‌گذاری اقتصادی از این دست بوده است، این اختیارات تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری اقتصادی در یک مجموعه ناهماهنگ از مدیران اقتصادی دولت به عهده او گذارده شده بود. این ناهماهنگی و شاید تعارض آسیب جدی‌ای می‌توانست به عملکرد دولت بزند. تا جایی که آقای جهانگیری در چند نوبت‌های انتقاد‌ها و کنایه‌های تندی به این وضعیت زدند، مانند آنکه پس از شکست زودهنگام سیاست ارز ۴۲۰۰ تومانی در سال ۹۷ گفتند چنان مصلوب‌الاختیارند که منشی خود را هم نمی‌توانند عوض کنند.

بیشتر بخوانید: چرا اسحاق جهانگیری گزینه مناسبی برای انتخابات ۱۴۰۰ نیست؟

در رابطه با مناسبات نیرو‌ها و گروه‌های سیاسی در مجموعه هیات حاکمه نیز می‌بینیم که سیاست‌های اقتصادی دولت در چنبره پیچیدگی فزاینده سیاست داخلی و خارجی، ملاحظات جناحی و ایدئولوژی داخلی و انباشت مشکلات تودرتوی اقتصادی و اجتماعی گرفتار است. از تحریم‌های بین‌المللی، تا عدم‌تصویب FATF، تا تجمیع تورم و رکود و بیکاری و غیره، وضعیتی را پدید آورده که شانس موفقیت در عملکرد را بسیار پایین می‌آورد. در تحلیل عملکرد آقای جهانگیری باید مجموعه این شرایط را در نظر داشت.

بازگردم به استدلال اولم که موفقیت هزار متولی می‌یابد، شکست هیچ. امروز آماج انتقاد‌ها متوجه دولت و بخشی از آن هم متوجه معاون اول رئیس جمهور است. همانطور که در دوره‌های پیشین هم کمابیش بود. از نظر حقوقی، بخشی از این وضعیت محصول عدم‌تناسب اختیارات و مسئولیت قوه مجریه است. اما بخش دیگر علت سیاسی است و ناشی از مناسبات تنش‌آفرین نیرو‌های سیاسی. سرانجام کابینه‌ها عوض می‌شوند، اما گرفتاری‌ها مشابه است و نقد‌ها و اشکال‌ها هم تقریبا مشابه. این به آن معنا نیست که آقای جهانگیری را از مسئولیت به کل مبرا بدانیم.

سخنم این است که گرچه بسیاری انتقاد‌ها به ویژه در زمینه اشتغال، کاهش ارزش پول ملّی، کاهش شدید قدرت خرید قشر کارگر و گروه‌های آسیب‌پذیر، و مانند آن، به عملکرد آقای جهانگیری وارد است، نباید از نظر دور داشت که در ذیل ساختار‌های حقوقی و مناسبات سیاسی کنونی، چشم‌انداز موفقت در عملکرد‌ها و سیاست‌های کلان بسیار مبهم است.

بی‌مناسبت نیست به سخن چندماه پیش آقای جهانگیری در رابطه با عملکرد دولت اشاره کنم. ایشان در بیانی که یک نوع حس استیصال را القاء می‌کرد، حالا شاید من اشتباه برداشت کردم، گفتند: «عده‌ای در داخل کشور تلاش می‌کنند که به جامعه القاء کنند دولت ضعیف است و تصور می‌کنند با ضعیف و ناکارآمد جلوه دادن دولت، مردم نگاه مثبتی به آن‌ها خواهند داشت، اما در حقیقت مردم آن‌ها را اصلاً به حساب نمی‌آورند و عملکرد ما از حافظه مردم پاک نخواهد شد.»

لحن جهانگیری در دفاع از دولت ناامیدانه است
آقای جهانگیری همواره با اعتماد به نفس، از عملکرد دولت دفاع می‌کرد. اگرچه خیلی دقیق نمی‌شد، احساس می‌کنم این اواخر در سخنان آقای جهانگیری لحنی از ناامیدی نهفته است که دیگر حوصله دقیق شدن در دفاع از کارنامه خود را ندارد و حواله می‌دهد به قضاوت تاریخ.

در ضمن می‌گوید اگر بدی هم می‌بینید، القائات مخالفان است. واقعیت این است که شاید از نظر مردم، «آنها» یعنی همین مخالفان جناحی اشکال‌تراش «به حساب» نیایند، چون بالاخره آن‌ها هم نه تنها کارنامه قابل دفاعی از خود به‌جای نگذاشتند، بلکه حرف حساب‌نشده هم کم نمی‌زنند. اما همین مردم وضعیت کشور، وضعیت اقتصادی و سیاسی را هم می‌بینند و نقش جناح‌های سیاسی و مقامات مختلف را دخیل می‌بینند.

در انتخابات پیش رو، اصلاح‌طلبان با مدیران روحانی در انتخابات موفق شوند؟

متاسفانه، درست یا نادرست، دولت و مدیران دولتی از جمله آقای جهانگیری بخش عمده‌ای از محبوبیت خود در افکار عمومی را طی چهار سال گذشته از دست داده‌اند. شما به نظرسنجی‌هایی که در یکی دوماه اخیر انجام شده مراجعه کنید، کاهش رضایت از عملکرد در دولت دوازدهم حیرت‌انگیز است. تفسیر من از این داده‌ها این است که مردم امید‌ها و مطالباتی از نامزد برگزیده خود داشتند که محقق نشده و سرخوردگی شدیدی را تجربه کرده‌اند. بخشی از علت این سرخوردگی افکار عمومی و عدم‌تحقق مطالبات را بالاتر عرض کردم که فراتر از صرف نقش دولت است.

به یاد بیاورید سال ۹۲ هم مردم سرخورده بودند. وضعیت اقتصادی و معیشتی نسبت به گذشته سخت شده بود و در صحنه بین‌الملل هم به بن‌بستی رسیده بودیم. افکار عمومی در اردیبهشت و خرداد ۹۲ به ناگهان چرخش کرد و مردم به امید گشایش در وضعیت اقتصادی و سیاسی پای صندوق‌های رای آمدند و آقای روحانی و جهانگیری را سر کار آوردند.

سال ۹۶ به امید اینکه برجام حفظ شود و سال‌ها التهاب در روابط خارجی قدری آرام بگیرد تا شاید گشایشی در اقتصاد ایجاد شود دوباره به رئیس‌جمهور مستقر و معاونش فرصت دادند. لازم به یادآوری است بخش مهمی از آرامش نسبی اقتصادی کشور در دولت یازدهم حاصل سیاست‌های آقای طیب‌نیا در وزارت اقتصاد بود که ایشان در دولت دوازدهم کنار رفتند که یک علت این کناره‌گیری همان ناهماهنگی مجموعه مدیران اقتصادی دولت بود. اما طی سه سال گذشته اوضاع رو به وخامت گذاشت.

ظهور ترامپ و فشار‌های ظالمانه آمریکا بر ایران نقش مهمی در این وضع داشت، اما علت واحد نبود. برای مثال، نظرات فعالان اقتصادی داخلی را ببینید؛ هم از تحریم‌ها گله دارند، هم از سیاست‌ها و مقررات دولتی در دوره تحریم که کسب‌وکار‌های مولد را انگار با یک تحریم مضاعف روبه‌رو کرده، هم از فساد که در سخت‌ترین شرایط هم دست از سر ما برنمی‌دارد.

متاسفانه سیاست تعیین قیمت ارز ۴۲۰۰ تومانی (سیاستی که به نام آقای جهانگیری تمام شد و ایشان بعدا گفتند که از اول با این سیاست مخالف بودند) به تولید رانت و ویژه‌خواری عجیبی منجر شد. نه اینکه آقای جهانگیری چنین هدفی داشت. خیر. هدف تنظیم و مهار بازار ارز بود. اما آن آسیب در ذات چنین سیاست غلطی در شرایط بی‌ثباتی اقتصادی بود. البته چنین مداخلاتی در اقتصاد هم سابقه طولانی در کشور دارد.

مشکل آنجاست که دولت‌ها در چنین شرایطی، به‌جای انطباق خود با قواعد علم اقتصاد، می‌گویند حرف‌های اقتصاددانان به درد کتاب‌های درسی می‌خورد. ترسناک‌تر از این سخن که حرف‌های اقتصاددانان به درد کتاب‌های درسی می‌خورد، البته سخنان جریان سیاسی مقابل است که مدعی است حرف‌های اقتصاددانان به درد همان کتاب‌ها هم نمی‌خورد و غرب‌زدگی است.

این جریان مدعی یک شبه‌علمِ اقتصادِ موازی و کاذب است که قرار است بومی باشد و با غول بی‌شاخ و دمی به نام لیبرالیسم که سیاست‌های اقتصادی جمهوری اسلامی از زمان ریاست‌جمهوری آقایان هاشمی تا احمدی‌نژاد و روحانی در راستای آن بوده، مبارزه کند! این ادعای خطرناک که غیرعلمی، کاذب و تماما یک پروژه سیاسی برای کسب قدرت است، در جایی مطرح می‌شود که از تعیین انواع قیمت‌ها و تصدی انواع بنگاه‌های اقتصادی گرفته تا بازار بورس که باید محل خلاصی از دخالت‌های دولتی باشد، شاهد مداخلات گسترده دولتی است.

به نظرم نقطه قوت نسبی دولت آقای روحانی نه در سیاست داخلی، که تاحدی در سیاست خارجی است. بالاخره برجام با همه انتقاد‌هایی که به آن می‌شود یک موفقیت چشمگیر بود. یک معاهده در چارچوب حقوق بین‌الملل و با توافق ایران با قدرت‌های بزرگ جهان بود. نمی‌شود گفت بد بود، چون ترامپ از آن خارج شد. روابط بین‌الملل عرصه زور و قدرت است.

در مقابل، حقوق بین‌الملل ابزار مفیدی برای کشور‌های نسبتا کم‌قدرت‌تر در عرصه جهانی است که به دنبال حق خود هستند. این موضوع در مورد معاهده اقلیمی پاریس هم صدق می‌کند. به‌کارگیری حقوق در میدان زور و قدرت، هنر و دانش می‌خواهد. اگر اصلاح‌طبان خواهان حمایت از نامزدی فردی از مدیران دولت روحانی هستند، بهتر است به دیپلمات این دولت مراجعه کنند که هم کارنامه نسبتا قابل قبولی دارد، هم آماج انتقاد‌ها از عملکرد داخلی دولت نیست و بدین واسطه هنوز محبوبیت قابل‌قبولی میان مردم دارد.

چنانچه جهانگیری انتخاب شود می‌تواند حامل شعار‌ها و برنامه اصلاح‌طلبان باشد؟

اول باید درباره برنامه اصلاح‌طلب‌ها تامل کرد. به نظر من وقت آن رسیده که نیرو‌های سیاسی در جمهوری اسلامی درباره باور‌های پایه، دکترین سیاسی و سیاست‌های خود بازاندیشی کنند. اصلاح‌طلبان هم باید ببینند در دهه پنجم جمهوری اسلامی که بالاخره با نام‌های مختلفی در قدرت بوده‌اند، چه مشی و منش سیاسی‌ای دارند. درباره اقتصاد، سیاست، جامعه، فرهنگ چگونه باید اندیشید که همراه نیاز‌های کشور و مردم بود و در پی بهبود اوضاع.

متاسفانه باید بگویم به‌طور کلی شأن سیاست در جامعه ما به سراشیبی افتاده و جلوه‌های آن مشهود است در نوع اظهارات سیاسی و ادبیات و رفتار سیاست‌مداران و صاحب‌منصبان و فعالان سیاسی. میزان تظاهر، ریا و ناراست‌گویی در سال‌های اخیر، بسیار بیش از گذشته است. از سوی دیگر می‌بینیم وقتی سیاست‌مداران و صاحب‌منصبان و نامزد‌های انتخاباتی در رسیدگی به مسائل اصلی مثل معیشت و رشد و توسعه اقتصادی و امور اجتماعی هر روز ناتوان‌تر می‌شوند، متمایل به شیوه‌های مبتذلی مثل محلی‌گرایی، قوم‌گرایی، نظریات توطئه و دامن‌زدن به مسائل تصنعی می‌شوند تا در کوتاه مدت نظر بخش کوچکی از مردم را به خود جلب کنند. نتیجه این خواهد شد که مسائل و نیاز‌های ملّی به علت ناتوانی مسئولان و نامزد‌های انتخاباتی در رسیدگی به آن‌ها از اولویت دستورکار کنار گذاشته شود و وقت و توان و حیثیت دولت و مجلس صرف مسائل فرعی و تصنعی شود.

همه این‌ها در شرایطی است که افکار عمومی بسیار حساس شده است و با نگاهی انتقادی تمام رفتار‌ها را مشاهده می‌کند. شاید هنوز عده‌ای تصور کنند که بتوان به تصور برخورداری از پشتوانه مقام و منصب، از خط ویژه عبور کرد و از امتیازات ویژه منتفع شد، اما نمی‌توان تصور کرد که به راحتی می‌شود از جلوی دیدگان افکار عمومی قسر در رفت.

به نظر من اول باید دید اصلاح‌طلبی در شرایط تاریخی و سیاسی کنونی کشور به چه معناست. موضوع فقط کسب رای نیست. یک حزب یا جریان سیاسی نسبت به وضعیت کنونی و آینده کشور مسئول است، نه حیات و ممات خود در قدرت. جریان‌های سیاسی در ایران، فرقی نمی‌کند، اصلاح‌طلب یا اصول‌گرا، باید منافع ملّی و آینده کشور را ضابطه عمل و نظر قرار دهند، آنگاه به مطالعه و اندیشیدن درباره اینکه چطور و با چه سیاست‌ها و برنامه‌هایی می‌شود به این ضابطه خدمت کرد بپردازند. نه اینکه منافع یک جمع یا افراد خاص را ملاک فعالیت سیاسی بگذارند و با شعار‌های کاذب و غیرواقعی بخواهند صندلی ریاست یا وکالت را به دست آورند؛ که بعد از آن چکار کنند؟

اساس اصلاح‌طلبی یعنی اصلاح وضعیت نابسامان موجود به سود منافع ملت و مصالح کشور، به سود آزادی شهروندان، به سود حکومت قانون، عدالت، شفافیت، نظارت شهروندی بر امور عمومی و گردش آزاد اطلاعات. پیگیری این اهداف در شرایط تاریخی کنونی نیاز به تامل و بازاندیشی و نوشدن دارد. اینکه فقط این اهداف را داشته باشیم کافی نیست. این اهداف نیازمند صورت‌بندی نظری و روشن ساختن امکانات تحقق آن با توجه به امکانات قانونی و عملی در کشور است.

اسحاق جهانگیری چقدر می‌تواند مشکلات بزرگ و ابرچالش‌ها مثل رابطه با آمریکا و گسست اجتماعی حل کند؟

به نظر من بعضی ابرچالش‌ها جزوی از ساختار درونی سیستم شده است. برای حل این‌ها یک فرد مدیر به تنهایی هرقدر هم کارآمد باشد کافی نیست. نیاز به اجماع گسترده درون سیستم و در رابطه با مردم هست. شاید به قول ماکس وبر نیاز به یک شخصیت کاریزماتیک باشد که قفس‌های پولادین این مناسبات شکل گرفته و رسوب‌کرده را بشکند. مناسباتی که با رفت و آمد اصلاح‌طلب و اصول‌گرا در شکل فعلی دگرگون نمی‌شود. به نظرم مردم هم تصوری از وضعیت پیچیده پیدا کرده‌اند و این تصور در انتخابات آتی تاثیرگذار است.

آغاز به کار جبهه تازه اصلاح‌طلبان از جماران

عصر امروز یکشنبه ۲۶ بهمن ماه دبیران کل احزاب اصلاح‌طلب و اعضای حقیقی نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان با حضور در حسینیه جماران با آرمان‌های امام خمینی(س)و انقلاب اسلامی تجدید میثاق و بیعت خواهند کرد.

این نخستین جلسه رسمی جبهه جدید اصلاح‌طلبان است و آنها با یاری جستن از روح بزرگ امام ‌و شهدا فعالیت خود را از محل متبرک جماران، همان جایی که بنیانگذار کبیر انقلاب رهبری بزرگترین انقلاب قرن را برعهده داشتند، آغاز خواهند کرد.

بنابر این گزارش، در حالی که برخی رسانه‌ها از حضور سیدمحمد خاتمی و سخنرانی ایشان در این مراسم خبر داده اند، اما خبرنگار صبح ما با کسب اطلاع از جزئیات این مراسم مطلع شد که رئیس دولت اصلاحات در این گردهم آیی حضور نخواهد داشت.

نهاد اجماع ساز اصلاح‌طلبان قرار است جایگزینی برای شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات باشد و در آینده راهبردهای موثر و تصمیم‌گیری‌های کلان اصلاحات از طریق آن انجام خواهد شد.

حزب مردم‌سالاری ۳۰ بهمن نامزد خود را برای انتخابات ۱۴۰۰ معرفی می‌کند

عضو شورای مرکزی حزب مردم‌سالاری از کنگره روز ۳۰ بهمن حزب مردم سالاری خبر داد و گفت: احتمال دارد تا در این کنگره نامزد اختصاصی حزب مردم‌سالاری برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ معرفی شود.

آرش حبیبی عضو شورای مرکزی و سخنگوی حزب مردم‌سالاری، گفت: نوزدهمین کنگره حزب مردم‌سالاری به‌شکل مجازی روز سی بهمن با شعار «تقویت حاکمیت مردم با جمهوریت سوم» و با سخنرانی شخصیت‌های اصلاح‌طلب برگزار می‌شود و احتمال معرفی نامزد اختصاصی حزب مردم‌سالاری برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ وجود دارد.

نماینده حزب مردم‌سالاری در جبهه اصلاح‌طلبان ادامه داد: بحث نامزد اختصاصی حزب مردم‌سالاری برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ از مدت‌ها قبل در دفتر سیاسی و شورای مرکزی این حزب تصویب شده، اما پس از مخالفت دبیرکل به مجمع عمومی کنگره نوزدهم موکول شده و لذا تاکنون اعلام نشده است.

حبیبی افزود: اگر در کنگره نوزدهم حضور نامزد اختصاصی پذیرفته شود این موضوع به جبهه اصلاح‌طلبان ایران اطلاع داده می‌شود.

وی اضافه کرد: در کنگره نوزدهم با هماهنگی نماینده وزارت کشور انتخاب مستقیم دبیرکل از سوی مجمع عمومی و انتخاب اعضای شورای مرکزی و بازرسان را خواهیم داشت.

حبیبی با اشاره به موضع حزب مردم‌سالاری درباره مشارکت مشروط در انتخابات خرداد ۱۴۰۰، تاکید کرد: حزب ما هرگز در پی نامزد نیابتی و استقراضی نبوده و نخواهد بود.

عرب سرخی: خاتمی را بهترین برای کاندیاتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری می‌دانم  

یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: اگر مردم رای ندادند هم حق مردم است. اصلاح‌طلبان باید وظیفه خود را انجام بدهند. چه اشکالی دارد آقای خاتمی نامزد شود. اگر ردصلاحیت شود مسئول و جوابگو کسانی خواهند بود که ردصلاحیت کرده‌اند. من آقای خاتمی را بهترین می‌دانم.
متن گفت وگوی آرمان ملی با فیض الله عرب سرخی را می خوانید:

دیدگــاه شما در ارتباط با کنش اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش رو چگونه است؛ چرا اصلاح‌طلبی بعد از این همه سال فعالیت نیرویی تاثیرگذار برای معرفی ندارد؟

زمانی در مورد شرایطی نرمال حرف می‌زنیم. سوال شما با فرض شرایط نرمال است. به شکلی واقعی‌تر به شرایط نگاه کنید، تمام گزارشات کشور نشان دهنده عملکرد موفق دولت اصلاحات در حوزه‌های مختلف است. بینید شاخص‌های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی دولت آقای‌خاتمی چیست؟ لااقل من به اعتبار همین شاخص‌ها به شما می‌گویم که بهترین عملکرد مربوط به دوره ایشان است. اما وقتی رئیس دولت اصلاحات کنار رفت برای نیروهای دولت اتهام همکاری با اسرائیل مطرح شده و بسیاری از نیروها اخراج شده‌اند. در سال ۸۸ این وضعیت شتاب پررنگ‌تری گرفت و حتی بسیاری از اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها که قانونا نمی‌شد بازنشست شوند بازنشسته شدند. بحث سه هزار نفر بورسیه که یادتان است برای همین بود. یعنی می‌خواهم بگویم در چنین وضعیتی شما سوال می‌کنید که چرا اصلاح‌طلبان نتوانسته‌اند نیرو پرورش بدهند. اصلاح‌طلب‌ها کجا باید نیروی سیاسی پرورش بدهند؟ نیروی سیاسی باید در احزاب پرورش پیدا کند، وضعیت احزاب را ببینید، دو حزب عمده و مهم در بین اصلاح‌طلبان بودند که کار نسبتا مهم داشتند. در سال ۸۸ این احزاب منحل شدند. ما با مجاهدین انقلاب همکاری داشتیم و هیچ دادگاهی احضار نکرد و هیچ وکیلی نگرفتیم و هیچ اتهامی رسما ارائه نشد و هیچ دفاعی صورت نگرفت ولی رای انحلال سازمان ما صادر شد. قرار بود اینجا پایگاهی برای پرورش نیروی سیاسی باشد. در چنین شرایطی سوال می‌کنید که چرا نیرو پرورش نداده‌اید. من یک جلسه در خانه خود داشتم و ۴۰ یا ۵۰ نفری در آن جلسه شرکت می‌کردند و روحانیون حوزوی سخنران آن بودند. من احضار شدم. فقط در حد احزاب نیست و ان جی او ها هم به همین صورت بودند، خیریه و فعالیت‌های محیط زیست هم به حوزه‌های فعالیت ممنوع اضافه شده است. ما در چنین فضایی از تربیت نیرو صحبت می‌کنیم. استقراری نداشتید تا بتوانید کاری بکنید. این جزو حقوق یک جریان سیاسی است که نامزدی داشته باشد. کسانی آقای هاشمی رفسنجانی را به دلیل کهولت سن ردصلاحیت می‌کنند که خودشان ده سالی از آقای هاشمی بزرگ‌تر بودند. صورت مساله باید اصلاح شود. آنانی که آگاهانه خرج خود را از اصلاح‌طلبان جدا می‌کنند می‌دانند که این حرف‌ها فقط برای اصلاح‌طلب‌ها است.

یا اصلاح‌طلب‌ها برای ۱۴۰۰ هم همین رویکرد را دنبال خواهند کرد؟

اصلاح‌طلبان باید با برنامه‌ای مناسب و نامزدی قابل قبول در انتخابات حاضر باشند. اگر تحمل شوند و آنها در صحنه هستند و در نهایت یا مردم اعتماد می‌کنند و می‌آیند و رای می‌دهند و یا اعتماد نمی‌کنند و رای نمی‌دهند. اگر مردم رای ندادند هم حق مردم است. اصلاح‌طلبان باید وظیفه خود را انجام بدهند. چه اشکالی دارد آقای خاتمی نامزد شود. اگر رد صلاحیت شود مسئول و جوابگو کسانی خواهند بود که ردصلاحیت کرده‌اند. من آقای خاتمی را بهترین می‌دانم .

حال اگر رئیس دولت اصلاحات حضور پیدا کردند و رد صلاحیت شدند اصلاح‌طلبانی که کاندیدای دیگری ندارند، باید به دنبال کاندیدای ائتلافی باشند و مجبور به حمایت شوند؟

شما هر کاندیدای جدی داشته باشید احتمال رد آن وجود داد. در دوره‌ای فقر و محرومیت و تورم و قطعنامه‌ها و انواع مسائل بوده و همچنان هم هست و طرف آزاد برای خود می‌چرخد ولی آقای‌خاتمی ممنوع التصویر است.

از کاندیداهای اصلاح‌طلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ اطلاعی دارید؟

شورایی که اصلاح‌طلبان این تصمیم‌گیری‌ها را آنجا انجام می‌دهند به تازگی تشکیل شده است. باید بنشینند و جلسه تشکیل شود چون این اتفاق تازه افتاده و باید پیشنهادی باشد تا جمع بندی شود. حتما نامزدهایی انتخاب خواهد شد که نگاه اصلاح‌طلبی دارند و توانمندی کافی دارند و فکر می‌کنند قدرت اقناع جامعه را دارند.

صــداوسیما به لحاظ عملکردی مورد انتقادات مختلفی قـــرار گــرفته؛ اساسا چرا صداوسیما اجازه نمی‌دهد چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب در تلویزیون حضور پیدا کنند؟

صداوسیمای ما به مرور خبرها را بر اساس گرایش سیاسی دسته‌بندی کرد و خبرهای یک گرایش سیاسی کلا حذف شد و اخبار جهت‌دار و به سود یک جریان نشر پیدا کرد. البته این وضعیت از اول بود و به مرور بیشتر و شدیدتر شده است. در این وضعیت، جامعه به چنین رسانه‌ای بی‌اعتماد می‌شود مردم به دنبال توجه به رسانه‌ای هستند که حداقل تصور می‌کنند اخبار را بی‌طرفانه نقل می‌کند. ما در دنیا رسانه خیلی بی‌طرفی نمی‌بینیم ولی نوع طرفداری‌ها در رسانه‌های مختلف فرق دارد، اینکه برخی رسانه‌ها می‌توانند روش و ادبیات خود را طوری تنظیم کنند که حداقل در ظاهر بی‌طرفانه به نظر برسد و در عمل موفق به جذب مخاطب باشند رویه‌ای است که در صدا و سیمای شاید حاکم نیست. در صداوسیمای ما کارشناس‌ها حتی در حوزه پزشکی و کشاورزی هم آدم‌های خاصی هستند و دیگران نمی‌توانند کارشناس صداوسیما باشند. این وضعیت انحصاری جامعیت و مرجعیت صداوسیمای ما را گرفته است. حتی در حوزه ورزشی هم کسی که در صداوسیمای ما محبوبیت پیدا می‌کند تحمل نمی‌شود و کنار گذاشته می‌شود. صداوسیما محبوبیت بیشتر از حد بعضی افراد را قبول نمی‌کند. به گفته صداوسیما نباید کسی محبوب باشد و از این رو صدا و سیمای ما به عنوان یک رسانه تضعیف می‌شود و جامعه که باید از این خدمات و این کار فنی برخوردار باشند، بی بهره می‌مانند و مردم به رسانه‌های بیرونی روی می آورند. باید صداهای گوناگون از رسانه ملی شنیده شود. وقتی چنین اتفاقی نمی‌افتد مخاطب به دنبال مرجع خبری دیگری می‌گردد و این اتفاق گاهی برای صداوسیمای ما افتاده است.