به گزارش پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل [1]،انبوهی از واکنشها به فایل صوتی محمد جواد ظریف در جامعه خبری و تحلیلی کشور در حال انتشار است و تحلیل های سیاسی و امنیتی متعددی نیز در اینباره منتشر شده است. برخی می گویند اصل قضیه انتخاباتی است و در دام دو قطبی ها نیافتید و برخی دوباره از برجامها و ظریف و آشنا، شرق سیاسی و غرب وحشی عالم سخن می گویند. همه اینها حقایقی را با خود دارد ولی آنچه در باطن انتشار این فایل صوتی وجود دارد عبارت است از: «تخریب مکتب سلیمانی»
همه خبردار شدیم که شهید سلیمانی در وسط جنگ نامه مقامات آمریکایی را باز نکرده پس فرستاد ولی خبردار نبودیم شهید سلیمانی گرچه حرف سیاسی کمتر می زند ولی سالها بوده که عمل او غربگرایان را در عرصه سیاسی مرتب ناکام گذاشته است.
دوگانه میدان و دیپلماسی هم برای سلیمانی مثل برخی سیاسیون محل دل مشغولی نبود. او می جنگید تا جنگ به میدان آزادی تهران نرسد. یادمان نرود که سلیمانی روزگای حاضر نبود میدان را ترک کند که دیپلماسی قادر نبود داعش را حتی در بخش های از سوریه و عراق محدود کند تا چه برسد مانع رسیدن آنها به مرزهای ایران شود.
آخر همه اینها هم قاسم سلیمانی در «میدان» دستش قطع شد تا روی میز شیک تزئین شده دیپلماسی، بر دستکش های مخملی غربی لکه خون نمایان شود.
فایل صوتی ظریف نشان داد که اصرار به مذاکره با آمریکا فقط به خجالت ایستادن در صف مرغ ختم نمی شود بلکه تمام ارزش ها را هم یکی یکی می خواهد هدف قرار بدهد… هم دنیا و هم ایمان ما را…
با این وجود هدف اولیه انتشار فایل صوتی هم مشخص است؛ جدا کردن مردم از مکتب سلیمانی در حساس ترین مقطع امسال یعنی انتخابات ریاست جمهوری و بعد هم بزنگاه های سیاسی و امنیتی پیش روی، غافل از اینکه مردم به ایده شبهه داری شاید گاهی رای بدهند ولی به مکتب عاشورا هیچ وقت پشت نمی کنند. اهل شعار «رای منو پس بده» هم اگر باشند ولی عاشورای ۸۸ راه خود را جدا می کنند.
اما هشدار که تخریب مکتب سلیمانی شروع شده است و صد افسوس که از فایل صوتی ظریف، خنده پمپئو قاتل، دردآوتر است. هرچند باید تاکید کرد که چهل سال در جمهوری اسلامی سنت های لا یتغیری شکل گرفته که یکی از آنها این است که هر که در این انقلاب و کشور با شهداء در افتاد ور افتاد…