- پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل - https://ahrargil.ir -

🌹جمعه های »شهدایی» احرار/ شهید علیرضا حق‌شنو، فومن: من از شما عزیزان خواهش می کنم که وجبی از خط امام منحرف نشوید

گروه ایثارو مقاومت پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل [1]؛هرجمعه باشما با شهدائیم،/🌹جمعه های »شهدایی» احرار/ شهید علیرضا حق‌شنو، فومن: من از شما عزیزان خواهش می کنم که وجبی از خط امام منحرف نشوید.

پاسدار شهید علیرضا حق‌شنو گیگاسری‌ فرزندشادروان تراب‌ به‌ سال‌ ۱۳۴۲ درشهر فومن‌ دیده‌ به‌ جهان‌ گشود. دوران‌ کودکی‌ اش‌ در کنار خانواده‌ سپری‌ شد، تا اینکه‌ سالهای‌کودکی‌ او، جای‌ خود را به‌ دوران‌ درس‌ و تحصیل‌ داد.
تحصیلات‌ خود را در زادگاهش‌ آغاز نمود و توانست‌ تا قبولی‌ پایه‌ی‌ سوم‌ علوم‌ تجربی‌ در دبیرستان‌امیر کبیر به‌ ادامه‌ی‌ تحصیل‌ بپردازد. در سالهای‌ پایانی‌ تحصیلش‌، یعنی‌ سالهای‌ ۶۰ ـ ۵۹ با نهادهای‌ انقلابی‌ آشنا شد و در همان‌ ایام‌ به‌ عضویت‌ نهاد سپاه ‌درآمد. وی‌ در سپاه‌ به‌ فعالیت‌های‌ متعددی‌ پرداخت‌ و در طی‌ آن، خود را مقید به‌ اخلاق‌ و فرایض‌ اسلامی‌ نمود.
پس‌ از مدتی‌، از طرف‌ سپاه‌ فومن‌ عازم‌ جبهه‌ گردید تا در مکتب‌ جبهه‌ نیز خود را در معرض‌امتحان‌ قرار دهد. مدتی‌ جنگید، تا اینکه‌ سرانجام‌ در هیجدهم‌ آبان‌ ۱۳۶۱ در عملیات‌ محرم‌ در جبهه‌ی‌ موسان‌ براثر ترکش‌ خمپاره‌ و موج‌ انفجار به‌ شهادت‌ رسید و به‌ سوی‌ معبود خویش‌ شتافت‌. پیکرش‌ بعد از گذشت‌ چند روز، شناسایی‌ شد و بعد از انتقال‌ آن‌ به‌ زادگاهش‌، در گلزار شهدای‌  فومن، به‌ خاک‌ سپرده‌ شد.

وصیت نامه شهید

 بسم الله الرحمن الرحیم
 با سلام و درود به پیشگاه حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه و نایب بر حقش روح خدا خمینی و با درود به شهدای همیشه جاوید اسلام و با درود به رزمندگان همیشه رزمنده اسلام که با ایثار خونشان حماسه ها می آفرینند .
نمی دانم وصیتنامه ام را از کجا شروع کنم زیرا تا زمانی که زنده بودم جز ضرر و زیان و گناه برای خود و جامعه چیز دیگری نبود و شاید انشاءالله با کشته شدنم در راه الله خدمت کوچکی بتوانم به این ملت بکنم.
از صدر اسلام همیشه انبیاء و ائمه بر علیه کفر، نفاق، جباران زمان قیام کرده اند و حال این سلاح رسول اکرم(ص) در ایران سر در آورد و زمانی که در اوج فلاکتها بسر می بردیم ندای نجاتبخش خمینی کبیر نایب امام زمان ما رادر مسیر السام هدایت کرده و ما را آنچنان شیفته الله و اسلام و در راه آنان جهاد و ایثار کرد که امروز نوجوانان کودکان پیرمردان در جبهه ها لبیک گوی ابا عبدالله هستند و اگر تاریخ اسلام را گذری کنیم خواهیم دید هر جا اسلام بوده در کنارش جباران و مستکبران بر علیه اسلام قیام کرده اند و در ایران هم بعداز پیروزی انقلاب امریکا و شوروی و دیگر دول جنایتکار دست به توطئه های گوناگونی زدند و بعد از دو روز از پیروزی انقلاب در کردستان فجایعه ها آفریدند کشتارها کردند و هنوز هم در گوشه و کنار کم و بیش به این کشتارها مشغولند مطهریها را ترور کردند کودتاها کردند. حمله نظامیها کردند نوکران بی مزد و مواجه خود را بسیج کردند تا بهترین شخصیتهای مملکتی را از ما گرفتند و سرانجام به این جنگ تحمیلی دست زدند و اما این توطئه هم بیاری مردم همیشه در صحنه و جانبازی رزمندگان اسلام تا امروز پیشرفتهای زیادی داشته که جنگ از حالت دفاعی به حالت تهاجم شده انشاءالله با ایثار خونمان بتوانیم راه را بر دیگر رزمندگان باز کنیم تا بتوانند در کنار حرم مطهر ابا عبدالله نماز جماعت و وحدت با مسلمین عراق بخوانیم. انشا‌ءالله.
و در این برحه از تاریخ وظیفه اسلامی ما حکم می کند که برای نبرد با خصم جهانی عازم جبهه های حق علیه باطل شده و با ایثار خونمان نهال نوپای جمهوری اسلامی را آبیاری و مستحکم کنیم.
چه زیباست قطره خونی که در راه خدا ریخته شود. هیچ قطره ای در مقیاس حقیقت در نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود بهتر نیست و من می خواهم با این قطره خون به عشقم که خداست برسم.
اگر خدا این بنده گناهکار و زیانکار را به درگاهش قبول کند. ما اینقدر به درگاه خدا گناه کرده ایم که شاید با شهادتمان قدری از گناهان ما کاسته شود. بعد از مرگم برایم گریه نکنید به همه برادران، دوستان و آشنایان تبریک بگوئید و به آنها بگوئید بجای گریه کردن از خدا برای من طلب مغفرت کنید و من یادم هست وقتی شهیدان را به فومن می آوردند بچه ها گریه می کردند من به بچه ها می گفتم ما باید به حال خودمان گریه کنیم که چنین سعادتی را نداریم. زیرا شهدا در بهشت ابدی جایگزینند و در کنار صالحین چه زیبا و گوارا هست در راه خدا جهاد کردن و به لقاءالله پیوستن. بخدا وقتی من این شهدا را می دیدم این رزمندگان را می دیدم احساس حقارت و سرشکستگی می کردم در میانشان نوجوانان کم سن و پیرمردان عابد را می دیدم اشک از چشمانم سرازیر می شد و احساس شرمندگی در مقابلشان می کردم که چگونه خانه و کاشانه، پدر و مادر، فرزندان خود را رها کرده اند و عازم جهاد بر علیه خصم جهانی شده اند. درود و سلام خداوند بر بندگان صالح خدا به شما شهدا و رزمندگان باد. و از آن طرف وقتی به خانواده های شهدا نگا ه می کنیم جوان رشید از دست داده اند، همسر جوان از دست داده اند و وقتی کودکان یتیم را می بینیم یاد شهدای کربلا می افتیم. بخدا قسم مادر مقابل این خانواده های شهدا مسئول هستیم. به خانواده های شهدا سر بزنید تا شاید بتوانید جای عزیزانشان را پر کنید.
در جبهه انسانهایی را می بینیم که در تمام عمر آرزوی دیدارشان داشتم نمونه هایی را که قبلا دیده یا شنیده بودم مخصوصا در سپاه برادرانی با قلبهای پاک سرشار از عشق به الله، در آن ساعتهای که مردم در خواب فرو رفته اند یا غرق در زندگی روزمره و مادی خود هستند اینان مردان خدا به نماز و سجده ایستاده اند و در دل شب با خدای خود راز و نیاز می کنند طلب مغفرت می کنند و یا شبانگاه همچون شیران به دشمن حمله ور می شوند و غرش مسلسهایشان دشمنان اسلام رابه خاک و خون می کشد و آرزوی شهادت دارند برادرانی که از هیچ چیز باکی ندارند نه توپ نه تانک، جز از خدای خود میترسند من هم  می روم راهی را که سرور آزادگان ابا عبدالله به ما آموخته می روم تا خدا اگر این بنده  گناهکاررا بپذیردبه شهدا بپیوندم می روم به مجلسی که رضا کدپورگرداننده مجلس است به مجلسی که رضا عامر میزبانش است به مجلسی که علی اصفهانی نژاد نقل مجلس است به مجلسی که در آن جعفر مظلوم (تیغ نورد) به خلیل حیدری احمد عاطف انسان دوست  شهید مظلوم گیتی نورد در آن هستند به مجلسی که جایگاه شهداء است واقعا ما در آنجا به رحمان و رحیم و نادر و توانا خدا خدا پی می بریم. زیرا خدا به حدی  رحمان و رحیم است  .
 من از شما عزیزان خواهش می کنم که همواره گوش بفرمان امام عزیز باشید و وجبی از خط امام منحرف نشوید زیرا منحرف شدن از خط امام همانا به انحراف و فلاکت رسیدن همانا و همواره پشتیبان روحانیت مبارز  و روحانیون در خط امام باشید .   
پدرم اگر از پیشت می روم این راهیست که سرور آزادگان حسین(ع) به ما آموخته و از تو انتظار دارم برای من غم و اندوه به دل راه ندهی و گریه نکنی و افتخار کن که فرزندت در راه الله و در راه اسلام به شهادت رسیده پدر  مادر عزیزم من بنا به فرمان الله و بنا به مسئولیتی که بر دوشمان بود و برای خشنودی و رضای خدا وبرای نابودی دشمنان اسلام و خصم جهانی امریکا عازم نبرد با کفار شدم و خدا هم به من منت نهاد و مرا به آرزویم شهادت رسانید. پدر و مادرم مرا ببخشید من فرزند خوبی برای شما نبودم نسبت به شما خیلی آزار و اذیت کردم. از خدا برای من طلب مغفرت کنید و مرا ببخشید و همواره از شما می خواهم تا همگام با امام عزیز و انقلاب باشید و از فراق من ناراحت نشوید گریه نکنید زیرا من به آرزویم رسیدم و از برادران من تقاضا دارم ادامه دهنده راهم باشند و سلاح مرا از زمین بردارند و از خواهران خود می خواهم که با حجاب خود این اسلحه کوبنده فرغ امپریالیسم و رسالت زینبی خود را حفظ کرده و ادامه دهنده راه شهدا باشند.