- پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل - https://ahrargil.ir -

اختصاصی/ یاد روزی که بسیجی می شدیم…

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل [1]،یادش بخیر، روزی که فرمان تشکیل بسیج از سوی رهبرکبیر و بنیانگذارجمهوری اسلامی ایران رسید ما هم از اولین هایی شدیم که بسیج مستضعفین را در …

بسم الله الرحمن الرحیم

⭕ یاد روزی که بسیجی میشدیم….
چقدر این نام مبارک «بسیج مستضعفین» آرامش بخشه، تسکین دهنده است؟.
ذکرالله است این «بسیج مستضعفین»
⭕نامی که اظطراب ودلهره ها را ازبین می برد و ایمان و توکل را به عاشقانش«هدیه» می دهد 👈«الا بذکر الله تطمئن القلوب».

یادش بخیر…
یادش بخیر…
⭕بعد انقلاب شکوهمند ۵۷ اولین باردر ۵۸ درقالب ارتش مقاومت بالای ساختمان پارچه فروشی مقدم (جنب مهر بسیجیان امروزی) شهرستان رودسر شبانه روز مشق عشق می کردیم و دفاع از آرمان های انقلاب بود وظیفه ی تیم اصلی که آن جا مستقزبودیم.

یادش بخیر
یادش بخیر
که فرمان تشکیل بیسج از سوی رهبرکبیر و بیانگذارجمهوری اسلامی ایران رسید ما هم از اولین هایی شدیم که بسیج مستضعفین را در شهرستان رودسر تشکیل دادیم و شبانه روزی درخدمت سپاه قرارگرفیم.

⭕یادش بخیر…
اولین بار با لباس مقدس «بسیج مستضعفین» سال۱۳۵۹/۷/۵ عازم جبهه های نور علیه ظلمت(جبهه سرپل ذهاب) شدیم. و بعد آن نیز تا پوشیدن لباس سبز افتخار، چندین بار با لباس خاکی بسیج به جبهه های بانه در کرستان، دارخوین،محمدیه، سلمانیه و… حصر آبادان در جنوب چشم از نگهبانی آرمان ها روی چشم نذاشتیم تا این که …. این شدیم الان، عاشق و دلداده ی نامش..!👉
👈می بوسمت ای پاک ترین نهاد مردمی خدمت 😘😘

⭕الهی که قربون نامش برم من… عزیزدلمه…🤗/ هوشنگ متقیان

بـار دیگـر بـا اجــازه از تفنگ
می‌رود ذهنم بسوی شعر جنگ

ذوق و شـوق نینـوا کـرده دلم
چـون هـوای کـربلا کـرده دلم
بود سنگر بهترین مـأوای من
آه جبهـه کـو بـرادرهـای من
در تمام سال‌های عشق و جنگ
مهـر در سجاده مـا شد قشنگ
سنگر خوب و قشنگی داشتیم
روی دوش خود تفنگی داشتیم
جنگ مـا را لایـق خود کرده بود
جبهه ما را عاشق خود کرده بود
روز کوچ کاروان از بر و بحر
روز آزادی شد از زندان شهر

نفرت از هر خود ستایی داشتیم
خلـق و خـوی روستایی داشتیم
آسمـان تکبـیر ما را دوست داشت
هر حسینی کربلا را دوست داشت
روزها در عشق پرپر می زدیم
در دل شب‌ها منـور می زدیم
داشتیم ای دوست شب‌های خطر
سایه‌ی صاحب زمان را روی سر
ابر گـریان از صـدای ناله بود
شور پرپر گشتن یک لاله بود
گردبـاد خـون به روی دجلـه بود
حمله در شب دعوتی تا حجله بود
مین بـه میـدان عبـورم می کشید
شیهه‌ی اسبی به شورم می کشید
گریـه‌هایم آه حسرت خورده اند
چکمه‌هایم خاک غربت خورده اند
یـاد روزی کـه بسیجی می شدیم
شمع شب‌های دوئیجی می شدیم
یـاد روزی که در خمپاره‌ها
جمع می‌کردیم، پاره پاره‌ها
هر بسیجی اقتـدا بر شمع کرد
پاره‌های جـان جود را جمع کرد
تـا ابـد شــام پریشانی ماست
داغ غربت روی پیشانی ماست

سرزمین نینوا یـادش بـه خیر
کـربلای جبهه‌ها یادش به خیر
سر به دوش گریه ها و ناله‌ها
چـون نگریم در عزای لاله ها
فیض پرپر گشتن گل داشتیم
کاش در جـام بلا مُل داشتیم
زخم دیدیم و پی مرهم شدیم
ما به بزم عشق نامحرم شدیم
ارث ما این روسیاهی مانده است
یادی از مـرغان چاهی مانده است

کربلای جبهه‌ها یادش به خیر
سرزمین نیـنوا یادش به خیر
غم برای نوع عنوان، می خوریم
رنج آب و غصه‌ی نان می خوریم
کـاش بـا یــارانِ مستِ دوستی
باز می‌داد عشق، دست دوستی
تا به دشت و کوه، رُسته شالی است
تـا ابـــد جـای شهیـدان خـالی است

سرزمین نیـنوا یادش به خیر
کربلای جبهه‌ها یادش به خیر