- پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل - https://ahrargil.ir -

ناگفته‌های آهنگران از حاج قاسم

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل [1]،همزمان با گرامیداشت هفته بسیج یادواره «سازهای خاکی» روز جمعه پنجم آذرماه با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و تعدادی از مدیران فرهنگی هنری در تالار وحدت برگزار شد.

ناگفته‌هایی از حاج قاسم از زبان مداح پیشکسوت دفاع مقدس

صادق آهنگران ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهیدای دفاع مقدس به ویژه شهید سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی گفت: ما هرچه تاکنون داشتیم و داریم از نفس امام راحل و شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. ما خودمان هیچ نداریم و هرچه داریم از این شهیدان عزیز است.

این مداح و خواننده آثارآیینی و انقلابی ادامه داد: اگر بخواهیم همه خصوصیات و رفتارهای شایسته بسیجیان عزیزرا با هم در یک جا جمع کنیم بدون تردید یکی از این کانون‌های تجمیع حاج قاسم سلیمانی است. او از جمله سرداران سرافراز اسلان بود که همواره شوق شهادت داشت. او همواره برای شهادت بی قرار بود و این بی قراری هم بعد از شهادت شهید احمد کاظمی بیشتر و بیشتر شد. حاج قاسم ویژگی‌های زیادی داشت و می‌توان گفت انچه خوبان همه داشتند او تنها داشت. شهید سلیمانی شجاعت، فروتنی، هوش، ارادت به اهل بیت و انقلاب اسلامی، دلسوزی، ارادت به مردم را همیشه داشت. اما او یک ویژگی مهم داشت، او همواره طالب وصل بود و این وصل را با اشک می‌خواست. اشکی که ویژگی بارز حاج قاسم بود.

وی با ذکر خاطراتی از همراهی‌هایی که با شهید سلیمانی در دوران دفاع مقدس و بعد از آن داشت، توضیح داد: من همیشه می‌دیدم هربار که دوستان حاج قاسم یک به یک شهید می‌شدند این بی تابی و شوق به وصل در او بیشتر می‌شد. من به خوبی خاطرم هست وقتی برای یادواره شهدا همراه ایشان به شهر همدان سفر کرده بودیم و وقتی بر سرمزار شهید همدانی دور هم گردآمدیم و حال خوبی هم برقرار شد، حاج قاسم بازهم به من گفت: «برای من هم آرزوی شهادت کن». حتی در زمانی دیگر که به تهران بازمی گشتیم یکی از سرداران عزیز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول ارائه گزارشی بود و من می‌دیدم که حاج قاسم گرچه مشغول شنیدن گزارش بود اما هراز چندگاهی هم به من نگاه تیزی می‌کرد و بعد دوباره به آن عزیز نگاه می‌کرد. تا اینکه به من دوباره نگاه کرد و گفت: «صادق اگرشهید شدم برای من سنگ تمام بگذار»

آهنگران با اشاره به آخرین دیداری که با حاج قاسم داشت، اظهار کرد: آخرین دیداری که با حاج قاسم داشتم، مربوط به شب بیست و یکم یک ماه رمضان در جوار حرم ملکونی حضرت رقیه (س) بود. من در آنجا به همین مناسب برنامه‌ای داشتیم که خوشبختانه برنامه خوبی هم شد. در این زمان بود که به من اطلاع دادند حاج قاسم هم در حرم حضور دارد. این توضیح را هم بدهم که در آن زمان درهای حرم را ساعت ۱۰ شب می‌بستند اما آن شب به مناسبت شب بیست و یک ماه رمضان قرار شد تا ساعت ۱۲ درها را ببندند. و درها ساعت ۱۲ بسته شد و من هم برای صرف سحری به مکانی که در آن خدام حرم حضورداشتند رفتم تا اینکه به من گفتند حاج قاسم ازابتدای برنامه شما تا الان در اتاق هست اما به جهت مسائل امنیتی نتوانسته در برنامه حضور داشته باشد. جالب اینکه هیچکس هم در حرم نبود و من بعد از اینکه با این شهید بزرگواراحوالپرسی کردم به من گفت: «صادق امشب به من نچسبید» من گفتم: «چرا؟ من احساس کردم حال خوبی در برنامه حاکم بود» به هر حال بعد ازچند دقیقه بود که به من گفت: «اگر خسته نیستی می‌توانی ۱۰ د دقیقه بخوانی؟» من هم با کمال میل پذیرفتم و هر دو به پای ضریح رفتیم، در همین حین شهید پورچعفری هم همراه ما بود و از این لحظات فیلم می‌گرفت.

این ذاگر اهل بیت در بخش پایانی صحبت‌های خود که با اجرای قطعاتی از نوحه‌های دوران دفاع مقدس همراه بود، توضیح داد: آن شب حاج قاسم سرش را روی ضریح گذاشته بود و من به مدت زمان ۴۰ دقیقه علاوه بر قرائت زیارت عاشورا و مراسم مربوط به شب قدر در خدمت حاج قاسم بودم. اما حتی بعد از پایان برنامه هم می‌دیدیم که حاج قاسم همچنان گریه می‌کند تا اینکه بعد از مدتی آرام شد، گویی برای من خاطرات مربوط به سفر ملایر دوباره تداعی شده بود و من همچنان شور شهادت را در حاج قاسم می‌دیدم. بنابراین چنین خصلتی در این حد در حاج قاسم بالا بود، چنان که به فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی همین اشک‌ها حاجتش را برآورد کرده و او را پیش دوستان شهیدش برد.