- پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل - https://ahrargil.ir -

گزارش بی‌اخلاقی و بحران بی‌سابقه در جبهه اصلاحات

به گزارش احرارگیل، عباس عبدی چند روز قبل در روزنامه اعتماد به بیانیه صادره از سوی جبهه اصلاحات انتقاد کرده و نوشته بود «جبهه اصلاحات پس از شکست قاطع در انتخابات ۱۴۰۰، پیش از هر اقدامی از جمله موضع‌گیری درباره برجام یا سایر امور، ابتدا باید در موجودیت خود بازنگری کند… این جبهه در انتخابات
۲۸ خرداد، یک شکست بزرگ نه از اصولگرایان، بلکه از جامعه مردم خورد.

او در نوشته دیگری، جبهه اصلاحات را متهم به بی‌اخلاقی کرده و می‌نویسد: انتخابات، یک شکست تشکیلاتی برای جبهه اصلاحات بود.

شاید درست نباشد که تخلفات تشکیلاتی و اقدامات انفرادی افراد برخلاف مصوبات قبلی آن تشکیلات را برشمارم. جبهه‌ای که در نهایت با انواع ترفندها دو بخش شدند چگونه می‌توانند زیر راهبرد یکسان حرکت کنند؟ متاسفانه خیلی از تخلفات برای دوستان عادی و متعارف شده است و آن را تخلف نمی‌دانند.

تشکیلاتی که در معرفی نامزدها، در جلب نظر آنان برای نامزد شدن، در تعیین نامزد نهایی در ارتباط با نامزدها و تعیین ضوابط و… همگی دچار اغتشاشات رفتاری بود را چه باید نامید؟

باید خدا را شکر کنند که شورای نگهبان به دادشان رسید، در غیر این صورت به طور قطع آنان که تصمیم‌گیر بودند، حتما آقای لاریجانی را به عنوان نامزد جبهه معرفی می‌کردند! بساط اینگونه تشکیلات بازی را باید جمع کرد.

وی ادامه می‌دهد: انجام نظرسنجی (گفته می‌شود با تصمیم و هزینه شخصی بوده!!) و خط دادن به یک جمع براساس نتایج مخدوش آن، درحالیکه هیچ نیازی به آن نبوده از دو حال خارج نیست. یا آگاهانه چنین برنامه‌ای ترتیب داده شده تا دیگر اعضای تشکیلات را به نوع شرکت مورد نظر خود همراه و موافق کنند؛ یا از روی ناآگاهی و فقدان کارشناسی چنین کاری شده است.

من گمان می‌کردم که نوع اول است. در واقع امتیازی بود که میشد برای دوستان قائل شد، درحالیکه اکنون می‌گویند، نه چنین چیزی نیست، بلکه این نظرسنجی‌اشکال داشته است. این وجه ماجرا به لحاظ اخلاقی بدتر است، زیرا افرادی به خود حق داده‌اند در موضوعی تصمیم بگیرند که فاقد صلاحیت کارشناسی بوده‌اند. در این صورت می‌توان نتیجه گرفت که قطعا مشابه این رفتار را در امور دیگر هم داشته‌اند و این کار به لحاظ اخلاقی به مراتب بدتر از جعل نظرسنجی است. البته هنگامی که مخدوش بودن آن نظرسنجی آشکار شد، مدعی شدند که مبنای تصمیم‌گیری قرار نگرفت و از دستور خارج شد. ولی موتور و انگیزه‌های آن گرایشی که دنبال درآوردن چنان نتایجی بود همچنان روشن بود و کار می‌کرد. فارغ از امور غیر اخلاقی در تصمیمات تشکیلاتی، اقدامات مربوط به ساعات پایانی انتخابات نمونه دیگری از این بی‌اخلاقی عجیب است.

آنگاه که سه ساعت مانده به نیمه‌شب پایان رای‌گیری، جنبش توییتری و مجازی راه‌انداختند که دور دوم قطعی است، اگر یک همت دیگری کنید در همین دور اول کار تمام است!! این حرف را برای شورای شهر تهران هم می‌گفتند درحالیکه نفر اول لیست آنان چند ده هزار رای ناقابل بیشتر نیاورده بود و برخی محاسبات نشان می‌داد که کل آرای جبهه‌ای آنان در کف لیست، فقط چند هزار رای بود ولی تبلیغ می‌کردند که بیش از نیمی از اعضای ما انتخاب شده‌اند! من نمی‌دانم این رفتار را چه چیزی جز شکست اخلاقی باید نامید؟

بدترین رفتارها را در ضدیت با موسسه ایسپا انجام دادند و در جلسات خصوصی آنان را متهم به مدیریت یا تحت نظر امنیتی‌ها بودن کردند.

موسسه‌ای که در آن زمان استقلال داشت و تعدادی از جوانان زحمتکش و دقیق و با حداقل درآمد آن را اداره می‌کردند، فقط به این علت که ملزم به اصول علمی بود و نتایجش باب طبع آقایان نبود، تحت اتهام کسانی قرار گرفت که باید بیش از دیگران با اصول علمی و قواعد حرفه‌ای آشنا باشند و بیش از دیگران باید شان این اصول و قواعد را رعایت کنند. اگر این شکست اخلاقی نیست، پس به چه چیزی باید شکست اخلاقی گفت؟