- پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل - https://ahrargil.ir -

🌹جمعه های «شهدایی» احرار/ شهید حسین دانش حجتی: نتوانستم در لابلای صفحات کتابها، عشق بخدا و حق و حقیقت را بیابم

گروه ایثارو مقاومت پایگاه خبری تحلیلی احرارگیل [1]؛هرجمعه باشما با شهدائیم،/🌹جمعه های «شهدایی» احرار/ شهید حسین دانش حجتی: من هر چه سعی کردم نتوانستم در لابلای صفحات کتابها، عشق بخدا و حق و حقیقت را بیابم.

 

🌹می‌خواهیم هر جمعه کار را با تبرک و مدد از این عارفان عاشق آغاز کنیم و با نامی و یادی از این ستاره‌ها شب کنیم ؛باشد که ادای دینی بر آن همه رشادت، شهامت، مجاهدت و …ان شاءلله.

شهید حسین دانش حجتی نخستین شهید محله پاسکیاب رشت بود و در ۱۰ شهریور ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس به مقام بزرگ شهادت نائل آمد.

مادر یک مسئله را برای شما بگویم که من هر چه سعی کردم نتوانستم در لابلای صفحات کتابها، عشق بخدا و حق و حقیقت را بیابم اما اینجا یک چیز دیگری هست که من اصلاً نمی توانم بر روی کاغذ بیاورم و بعد انشاء الله در آینده برای شما توضیح بیشتری خواهم داد.
نامه شهید دانش حجتی نخود چری به خانواده اش : 

مادر عزیزم شما را به خدا قسم می دهم اصلا ً بابت من ناراحت نباشید. می دانم که ناراحتی دارد اما خوب مادر اگر بیشتر فکر کنید متوجه می شوید که جبهه ها پر از رزمنده می باشد و… این همه جوان داخل سنگرها می باشند مگر اینها برای پدر و مادرشان عزیز نیستند مادر من می دانم که حتماً گریه می کنی اما سعی نکن که جوری و جایی باشد که دشمن را شاد کنی. سعی کن یک شیر دل واقعی باشی مگر مادر،  زینب چی بود و کی بود هر چند نمی توانید زینب باشید اما سعی کنید که زینب وار زندگی کنید تا دیگران از شما پند و سرمشق بگیرند. مادر سعی کن بیشتر به دعا و راز و نیاز با خالقت بپردازی و برای امام و رزمندگان دعا کن. من بعد از فتح کربلا که انشاء ا.. نزدیک است اگر سعادت داشته شهید شدم که هیچ وگرنه باز می گردم تا خودم را برای جنگ با اسرائیل آماده کنم.

[2]

مادر یک مسئله را برای شما بگویم که من هر چه سعی کردم نتوانستم در لابلای صفحات کتابها، عشق بخدا و حق و حقیقت را بیابم اما اینجا یک چیز دیگری هست که من اصلاً نمی توانم بر روی کاغذ بیاورم و بعد انشاء الله در آینده برای شما توضیح بیشتری خواهم داد.

خلاصه به هیچ وجه ناراحت نباشید اینجا هر کس سعادت داشته باشد شهید می شود. مادر از طرف من از آقا جان حلالیت بطلب و بگو که تا این مدت هر دوی شما را اذیت کردم مرا ببخشید چون باید با رضایت شما پدر و مادر عزیز من به خوشبختی نهایی برسم … دیگر عرضی ندارم و شما را به رب العالمین می سپارم .

فرازی از وصیت نامه :  

۱)خدایا سینه و ضمیری گرم و سوزان به من بده که در آن سینه دلم سراپا نشانی از شور و عشق تو را داشته باشد .

۲)بر پیشانی دل من نشانی از عشق خدایی بگذار ، سخنم را گرم و سوزان کن .

۳)سینه ای پر از درد به من عطا فرما و سراسر وجود دلم را که در سینه ام می تپد پر از درد عشق و خواهان تو کن .

۴)چون که در هر گوشه سینه ام ، گنجهای اسرار تو ، جای گرفته بنابراین می خواهم در به دست آوردن آن ناامید و مأیوسم نکنی .

دست نوشته ای از شهید :