جمعه های«شهدایی» احرار/ خاطرات رمضانی یک اسیر
بعثیها، اسرا را مجبور به انجام کارهای سنگین میکردند. یکی از دوستان خود من را آنقدر با زبان روزه اذیت کردند که وقتی به سالن برگشت لبهای او از شدت خشکی ورم شدیدی کرده بود.