۴۸اسماعیل-ضمیرایی

جمعه های شهدایی احرار/ خاطراتی از شهید اسماعیل ضمیرایی –رشت

گفتم: (( پسر، مگه قرار نبود تا من در منطقه هستم، تو خانه بمانی؟)) خیلی آرام و خونسرد جواب داد: (( فقط یک عملیات...! فقط در همین یک عملیات شرکت می کنم و برمی گردم...